تاثير فضا، فرم و رنگ بر پرورش خلاقيت كودكان در طراحي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان

The impact of space,form and color on fostering children s creativity in designing Institute for the Intellectual Development of Children and Young Adults

فرصت ديدن پرندگان،شنيدن صداي آب و بوييدن شكوفه هادر زندگي شهري به آرامي معناي خود را از دست مي دهد.فرصت بازي در طبيعت محدود به زنگ هاي تفريح در حياط كوچك مدارس با ديوارهايي بلند و سيماني شده است.كلاس هاي خاكستري رنگ همچون سلول هايي اجباري كودكان را در بر گرفته اند و ساعات محدود زنگ هنر،تقليد و تكرار ملال آور سر مشق هاي كتاب هنر...امروزه زندگي شهري عرصه را براي حضور كودكان در فضاهاي مختلف آن،تنگ و محدود كرده است.كودكان نسل امروز به ندرت فرصتي براي بازي،كسب تجربه،يادگيري در شهر و در نهايت تغيير در محيط خود به دست مي آورند،در حالي كه 3/1جمعيت جهان را تشكيل مي دهند. فضاهاي سر بسته،تكراري و بدون توجه به نياز هاي رواني كودك نمي توانند زمينه مناسبي براي بروز استعداد هاي كودك بوجود آورند.بازي و جستجو در طبيعت كليد گم شده در طراحي مراكز يادگيري كودكان است. .با توجه به ضعف مدارس در امر رشد و پرورش خلاقيت كودكان،مي توان با غني سازي و ارتقا كيفيت فضاهاي آموزشي،مراكز يادگيري كودكان را براي يادگيري خلاق باز طراحي كرد.هدف اين پژوهش چگونگي دستيابي به كيفيت هايي از طراحي محيط هاي آموزشي خلاق كودكان است كه بتوان همگام با يافته هاي نوين روانشناسي راهگشاي اين كمبود باشد. دراين تحقيق از راهبردهاي تركيبي از جمله : پژوهش موردي ، تحليلي، توصيفي و همبستگي انجام خواهد شد. نوع تحقيق انجام شده كاربردي مي باشد.

Chances of seeing birds, hearing the sound of water flow, and smelling blossoms in urban life are quietly fading. Chances to play in nature have become limited to break times in a small schoolyard surrounded by tall cemented walls. Gray colored classrooms enclose children such as prison cells and limited art classes are full of imitation and repetition of boring art book templates. Today, urban life has constricted and limited the presence of children in various urban spaces. Children of this generation rarely find a chance to play, experience, learn in the city, and finally make a change in their environment while they constitute 1/3 of the world population. Repetitious indoor spaces which do not care for mental needs of children may not be an appropriate ground for the evolution of aptitudes of children. Playing and searching in nature is the lost key to creating learning centers for children. Considering the weakness of schools in developing creativity in children, we can design child learning centers with an emphasis on creative learning through enrichment and improvement of the quality of learning spaces. This paper aims to find how we can find aspects of designing learning centers which could resolve such a shortcoming according to new psychological findings. This paper utilizes a combination of case studies and descriptive, analytical, and correlational approaches and it is applied in nature.