شماره ركورد كنفرانس :
4156
عنوان مقاله :
پيش بيني كيفيت زندگي بر اساس عوامل روانپويشي و عوامل فرهنگي_تربيتي و همكاري درماني در بيماران مبتلا به ديابت نوع 2
عنوان به زبان ديگر :
Prediction of the Quality of Life Based on Psychodynamic and Educational Factors and Treatment Adherence in Patients with Type II Diabetes
پديدآورندگان :
استادزاده عاطفه miss.ostadzade@gmail.com كارشناس ارشد رشته روانشناسي باليني، علوم تحقيقات تهران، واحد اصفهان، ايران.
كليدواژه :
واژگان كليدي: ديابت نوع2 , كيفيت زندگي , روابط موضوعي اوليه , سبك هاي فرزندپروري , همكاري درماني , عوامل روانپويشي , عوامل فرهنگي_تربيتي.
عنوان كنفرانس :
اولين كنفرانس بين المللي فرهنگ، آسيب شناسي رواني و تربيت
چكيده فارسي :
ديابت نوع 2، يكي از شايع ترين اختلالات سايكوسوماتيك و سومين عامل مرگ و مير در جهان مي باشد كه عوامل روان شناختي و زمينه هاي فرهنگي_تربيتي در ايجاد و تشديد علايم آن نقش مهمي ايفا مي كنند. پژوهش حاضر ازنوع توصيفي_تحليلي به روش همبستگي به شكل مقطعي با هدف تعيين پيش بيني كيفيت زندگي براساس عوامل روانپويشي(روابط موضوعي اوليه) و عوامل فرهنگي_تربيتي (سبك هاي فرزندپروري) در بيماران مبتلا به ديابت نوع 2 مراكز بهداشتي درماني شهرستان كاشان انجام گرفت. همچنين در كنار مطالعه و بررسي متغيرهاي روانشناختي و فرهنگي، ميزان همكاري درماني اين بيماران نيز به عنوان يك متغير رفتارشناختي و روانشناختي در روند درمان نيز مورد بررسي قرار گرفته است. جامعه ي آماري اين پژوهش شامل كليه بيماران مبتلا به ديابت نوع2 مراكز بهداشتي درماني شهرستان كاشان(3600 بيمار ديابتيك) مي باشد كه تحت پوشش بيمه درماني اين شهرستان قرار گرفته اند. حجم نمونه ي پژوهش حاضر شامل 165 نفر از بيماران مبتلا به ديابت نوع2 شهرستان كاشان مي باشند كه به روش نمونه گيري تصادفي ساده براساس نمونه در دسترس باتوجه به ملاك هاي ورود و خروج انتخاب شده اند. براي جمع آوري داده ها از چك ليست ويژگي هاي جمعيت شناختي محقق ساخته، مقياس روابط موضوعي(بل و همكاران، 1986)، مقياس كيفيت زندگيsf_36(منتظري و همكاران، 1384)، مقياس سبك هاي فرزندپروري(خليلي، 1386)استفاده شد. همچنين جهت بررسي همكاري درماني بيماران از مقياس ادهرنس (ابراهيمي، عمراني فرد، 1394) نيز استفاده شد. نتايج حاصل از تحليل داده ها بيانگر رابطه معكوس و غير معنادار ميان كيفيت زندگي با روابط موضوعي و سبك فرزند پروري بود. آناليز داده ها تنها بيانگر رابطه مستقيم و معنادار بين كيفيت زندگي و همكاري درماني مي باشد و نتايج رابطه كيفيت زندگي با روابط موضوعي و رابطه همكاري درماني با روابط موضوعي را با توجه سطح معني داري شان بااندكي تامل و بحث بيشتر مي توان مدنظر قرار داد. همچنين نتايج حاصل از رگرسيون نشان مي دهد، تنها متغير همكاري درماني در پيش بيني كيفيت زندگي بيماران از تاثير برخوردار است. با توجه به يافته هاي پژوهش حاضر، به نظر مي رسد دركنار وجود آمادگي هاي زيستي و وراثتي در ابتلا به ديابت نوع 2 در افراد، بايد نقش عوامل روانشناختي( و همچنين زمينه هاي رفتاري متاثر از فرهنگ همچون همكاري درماني بيماران) در طول دوران رشد افراد را به عنوان پيش بيني كننده هاي رواني_اجتماعي اختلالات سايكوسوماتيك به ويژه ديابت نوع 2 مد نظر قرار داد.