مقايسه راهبردهاي تنظيم هيجان و بهزيستي ذهني در زنان مبتلا به مولتيپل اسكلروزيس با زنان سالم

Comparison of Emotion Regulation Strategies and Subjective Well-being in Female Patients with Multiple Sclerosis and Healthy Women

بيماري مولتيپل اسكلروزيس يك بيماري مزمن و ناتوان كننده سيستم عصبي است كه غلاف ميلين دستگاه اعصاب مركزي (مغز و نخاع) را تخريب مي كند و سپس هدايت طبيعي تكانه هاي عصبي كند مي شود، به دنبال آن به تدريج بخش عضلاني بدن، توانايي خود را از دست مي دهد و باعث ايجاد ناتواني و معلوليت در آن ها مي شود. هدف پژوهش حاضر، مقايسه راهبردهاي تنظيم هيجان و بهزيستي ذهني در زنان مبتلا به ام اس با زنان سالم بود. اين پژوهش يك طرح علي – مقايسه اي و از نوع مقطعي بود كه در آن 75 نفر از زنان مبتلا به ام اس با 75 نفر از زنان سالم با روش نمونه گيري تصادفي ساده و در دسترس انتخاب شده است؛ مقايسه گرديدند. آزمودني ها پرسشنامه نظم جويي شناختي هيجان، پرسشنامه بهزيستي ذهني را تكميل نمودند و داده ها به وسيله آزمون تحليل واريانس چند متغييري مانوا تحليل شدند. نتايج حاصل از آزمون نشان داد ميان راهبردهاي تنظيم هيجان و بهزيستي رواني زنان مبتلا به ام اس و زنان سالم تفاوت معناداري وجود دارد.(P 0/001) اين نتايج نشان مي دهد كه گروه زنان مبتلا به ام اس نمرات بالاتري را در راهبردهاي ملامت خويش، پذيرش، نشخوارگري، فاجعه سازي و ملامت ديگران نسبت به زنان سالم كسب كرده اند. گروه زنان سالم نمرات بالاتري را در راهبردهاي تمركز مجدد مثبت، تمركز مجدد بر برنامه ريزي، ارزيابي مجدد مثبت نسبت به زنان مبتلا به ام اس كسب كرده اند. از نظر بهزيستي ذهني همچنين مقايسه ميانگين نمرات نيز نشان مي دهد كه ميزان بهزيستي ذهني در گروه زنان سالم بيشتر از زنان مبتلا به ام اس است.

Multiple sclerosis (MS) is a chronic and debilitating disease of the central nervous system, which destroys the myelin sheath of the brain and spinal cord nerves, disrupting the normal conduction of nervous impulses. This is followed by the gradual loss of ability in the muscular part of the body, causing major disabilities in the patients. The present study aimed to compare the emotion regulation strategies and subjective well-being of the female patients with MS and normal women. The study was performed with an export factor design on 75 women diagnosed with MS and 75 normal women, who were selected via simple random convenience sampling. Subjects completed the cognitive emotion regulation inventory and subjective well-being questionnaire. Data analysis was performed using MANOVA. Results of the study showed a significant difference in the emotion regulation strategies and psychological well-being of the MS patients and healthy women (P 0.001). Moreover, women with MS obtained higher scores in the strategies of self-rebuke, acceptance, rumination, catastrophizing and blaming others, compared to the healthy women. On the other hand, healthy women scored higher in the strategies of positive refocusing, refocusing on planning and positive re-evaluation, compared to the MS patients.