شماره ركورد كنفرانس :
4165
عنوان مقاله :
بررسي چرايي ماندگاري بحرانهاي منطقهايِ غرب آسيا؛ مطالعه موردي: سوريه پس از 2010
پديدآورندگان :
طالبي آراني روح اله aranipolitics@gmail.com استاديار روابط بين الملل دانشگاه شهيد بهشتي , زريننرگس يحيي كارشناس ارشد مطالعات منطقه اي
كليدواژه :
سوريه , غرب آسيا , ناكامي دولت , دولت بينالمللي , عوامل قوامبخش , عوامل مجالبخش
عنوان كنفرانس :
اولين همايش بين المللي بحران هاي ژئوپليتيكي جهان اسلام
چكيده فارسي :
غرب آسيا، از همان آغاز شكلگيري نظام دولت در اين منطقه، همواره بحرانآلودترين منطقه در ژئوپوليتيك جهاني بوده است. اين وضعيت به ويژه در هزاره جديد ميلادي تشديد گرديده است، به گونهاي كه در حال حاضر كشورهاي اين منطقه يا ميدان خشونتبارترين منازعات نظامي هستند يا بهطور مستقيم و غيرمستقيم در آنها درگيرند. از سوي ديگر، به نظر ميرسد شدتيابي بحرانهاي غرب آسيا، خصلت خودتداوميابنده نيز يافتهاند، به گونهاي كه تا كنون هيچ راهحل عملي اميدبخشي براي حل و فصل آنها ارايه نشده است. بارزترين جلوه تجربيِ اين مدعا را ميتوان در بحران سوريه آشكارا مشاهده كرد. تحليلگران، در علتيابي اين وضعيت، همواره بر يك يا چند عامل محدود تمركز ميكنند و در بسياري مواقع در دام تقليلگرايي ميافتند. اين نوشتار اين پرسش را مطرح كرده است كه؛ «چرا بحرانهاي غرب آسيا، با تاكيد بر بحران سوريه از 2010 به بعد ماندگاري داشته اند؟» در پاسخ به اين پرسش، اين فرضيه به آزمون نهاده شده است كه «پايداريِ تعاملِ عواملِ قوامبخش و مجالبخش در غرب آسيا با تاكيد بر موضوع بحران دولت بينالمللي سوريه پس از 2010، زمينه را براي ماندگاري بحرانها در اين منطقه و به ويژه كشور سوريه فراهم نموده است». براي بررسي اين فرضيه، تلاش شده است مدل نظريِ تبييني در مورد وضعيت دولتهاي خاورميانه ارايه گردد، به گونهاي كه از طريق تلفيق سه سطح ملي، فروملي و بين المللي، با بهرهگيري از روش تبيينيـتحليلي برپاية داده هاي تاريخي و شواهد تجربي روز، تبيين خواهد شد كه ماندگاريِ بحرانهاي منطقهايِ غرب آسيا معلولِ همزمانِ الزامات محيطي و بافتِ داخليِ منطقه/دولت بحرانزده است و هرگونه راهكار عملي براي برونرفت از بحرانهاي مذكور لاجرم بايد هر دو دسته عوامل را مدنظر قرار دهد تا موفقيت بار از كار درآيد.