شماره ركورد كنفرانس :
4167
عنوان مقاله :
محبت در فلسفه سياسي صدرالمتألهين
پديدآورندگان :
لك زايي شريف sharif@isca.ac.ir دانشيار گروه فلسفه سياسي پژوهشكده علوم و انديشه سياسي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي
كليدواژه :
محبت , دوستي , فلسفه سياسي , علوم انساني , فلسفه اسلامي , ايران , جهان عرب
عنوان كنفرانس :
دومين كنفرانس بين المللي گفتگوي فرهنگي ايران و جهان عرب در عرصه اعتدال و عقلانيت
چكيده فارسي :
يكي از مفاهيم مهم فلسفه سياسي كه دوره معاصر كم تر بر آن تأكيد شده است مفهوم محبت است. اين موضوع كه جايگاه مهمي در فلسفه سياسي دارد، علوم انساني را به سمتي سوق مي دهد كه در آن اين جنبه از بعد عاطفي انسان در جامعه و مناسبات با ديگران برجسته شود. نكته مهم اين است كه درواقع نگاهي عقلاني اين بعد از انسان را پشتيباني، تأييد و حمايت مي كند. در اهميت مطلب از خواجه نصيرالدين طوسي به تأسي از ارسطو نقل شده كه معتقد است محبت مقدم بر عدالت است. در انقلاب فرانسه نيز سه ارزش برابري و آزادي و برادري به طور همزمان طرح ميشود كه در ادامه در مكاتب فلسفي سياسي، محبت و برادري فراموش مي شود و برابري / عدالت و آزادي در دو نحله مهم فلسفي و سياسي اين دوره برجسته مي شود. با اين حال اما به نظر ميرسد موضوع محبت، برادري و دوستي نبايد از ياد برود. مقاله حاضر با تأكيد بر توجه به رويكرد سياسي در موضوع محبت، بر آن است كه به ابعاد اين بحث در فلسفه سياسي صدرالمتألهين بپردازد و تا حد امكان از نقش فلسفه سياسي در ايجاد همبستگي سخن بگويد كه درواقع تبيين نقش فلسفه در تحقق گفتگوهاي فرهنگي است. براي اين منظور بحث در سه محور طرح خواهد شد: محبت ميان خداوند و بندگان، محبت ميان رسول الله و خلق الله، و توجه به عبادات جمعي به عنوان بستر و شرايطي كه محبت را ايجاد مي كند. مبحث ملاصدرا در تبيين نشانه هاي هشت گانه دوستداران خداوند نيز بر محور محبت متمركز است. البته صدرالمتألهين نسبت به ديگر فيلسوفان به نحو مبسوط تري به بحث محبت توجه نشان داده است به طوري كه مي توان گفت محبت يكي از اركان فلسفه سياسي او به منظور ايجاد نظام، جامعه و سياست متعالي است.