تحليل زبان و تعليم¬وتربيت

فلسفه تحليلي در تمام اشكال آن مدعي تحليل و ايضاح است. از نظر راسل در شكل مطلوب، فلسفه تحليلي بر ارتباط بين زبان و واقعيت تاكيد دارد. ويژگي مهم تمامي فلسفه¬هاي تحليلي، ادعاي بي¬طرفي است. به گفته¬ي ويتگنشتاين، فلسفه «باقي¬گذاشتن هر چيزي به شكلي كه هست» مي¬باشد. به اين معني كه فلسفه جهان را تغيير نمي¬دهد. فقط جهان را روشن¬تر مي¬كند (نودينگر، 1390). تحليل زبان و تحليل مفاهيم شاخص¬ترين فعاليت فلسفه تحليلي تعليم¬وتربيت است. گرچه تحليل يكي از مهمترين جنبه¬هاي فلسفه و حتي گام نخست انديشه¬ي فلسفي است، اما كار فيلسوف به آن محدود نمي¬شود. آن¬چه كه ميان تحليل زبان و تعليم¬وتربيت رابطه¬ي عميق برقرار مي¬كند، ربط ميان فلسفه و تعليم‌وتربيت است. معرفي اجمالي فلسفه تحليلي و فعاليت اصلي آن يعني تحليل زبان و ارتباط آن با تعليم¬وتربيت كه رابطه¬ي ميان تحليل زبان و تعليم¬وتربيت را آشكار مي¬سازد و به ما مي¬گويد كه تحليل چگونه در تعليم¬وتربيت به ما كمك مي¬كند، هدف اصلي نگارش اين مقاله است.

Analytic philosophy claims analysis and clarification in all its forms. Based on Russell, in a desired form, analytic philosophy emphasizes on relationship between language and reality. An important feature of all analytic philosophies is the claim of neutrality. According to Wittgenstein, philosophy is leaving everything as it is . This means that philosophy does not change the world. It just makes the world brighter (Noddings, 1390). Language analysis and concept analysis are the most prominent activity of analytic philosophy of education. Although analysis is one of the most important aspects of philosophy and even is the first step of philosophical thought, it is not limited to the work of philosophers. The thing that connects language analysis with education, is the relationship between philosophy and education. The main purpose of this paper is a brief introduction of analytic philosophy and its main activity means language analysis and its relation with education that reveals the relationship between language and education.