بازشناسي مسائل طراحي دانشكده هاي معماري با بهره گيري از اهداف آموزشي دانشكده هاي معماري برتر جهان

Problem seeking for designing Architecture schools by taking advantage of the Educational goals of the world s top architecture schools

امروزه اهميت معماري بر هيچ كس پوشيده نيست، اما آنچه به عنوان يكي از مسائل مهم در ميان جامعه ي علمي و متخصصان معماري مطرح مي شود، كيفيت آموزش معماري است. صرف نظر از شرايط اجتماعي محيط آموزش، به دليل آنكه بخش عمده اي از آموزش معماري مربوط به كسب تجربيات ديداري است، فراهم نمودن محيطي كالبدي كه در آن امكان افزايش كسب اين تجربيات ميسر باشد، يك ضرورت است. در اين مقاله، به شناسايي مسائل كيفيِ طراحي با محوريت تعيين اهداف طراحي، پرداخته شده است. از آنجا كه بر اساس الگوي دانادورك، تعيين اهداف طراحي، يكي از حساس ترين و مهمترين مراحل در فرايند طراحي مي باشد، نياز است مسيري انتخاب شود كه درستي آن قبلاً مورد آزمون قرار گرفته باشد. در اين پژوهش، با شناسايي دانشگاه هاي برتر دنيا در زمينه آموزش معماري، مطالعاتي جهت شناساييِ اهداف آموزشي آنها شده است تا از اين طريق بتوان مسائل طراحي را از لابه لاي آنها استخراج كرد. در اين راستا با مراجعه به وبسايت دانشگاه ها و مطالب ذكر شده در مورد سياست ها و هدفهاي آموزشيِ آن ها، ليستي از آنها تهيه شده است. سپس از طريق مقايسه ي تطبيقيِ آنها و شناسايي فصل مشترك ها و موارد پر تكرار، اهداف كليدي، مورد شناسايي قرارگرفته اند تا در راستاي برنامه دهيِ طراحي فضاهاي كالبدي دانشكده هاي معماري مورد استفاده قرارگيرد. در نهايت با استفاده از الگوي دانادورك، اهدافِ طراحي، ضرورت هاي اجرايي و كانسپت هاي قابل ارائه شناسايي شده اند.در نتيجه ي اين تحقيق، دو هدفِ كلان «پرورش خلاقيت و نوآوريِ دانشجويان» و ديگري «درك ارتباط تاريخ، تكنولوژي، فرهنگ، هنر و طبيعت با معماري»، مهمترين اهدافِ آموزشيِ دانشگاه هاي برتر معماري شناخته شدند و طبيعتاً در راستاي برنامه دهيِ مطلوبِ طراحي دانشكده هاي معماري، طراحي محيطي كالبدي كه زمينه ي بروز و تحقق اين دو هدف كلان را فراهم كند، حايز اهميت است. اين هدفگذاري، گام اوليه در فرايند طراحي است كه بايد ضرورت هاي اجرايي و كانسپت هاي مرتبط با آنها نيز توسط طراحان مختلف، ارائه شود كه برخي از آنها به عنوان نمونه در مقاله، مورد اشاره قرارگرفته است.