شماره ركورد كنفرانس :
4188
عنوان مقاله :
ده داستان كوتاه نجيب محفوظ با محوريت زن از منظر ساختارگرايي ولاديمير پراپ
پديدآورندگان :
گيلاني الهه elahegilani64@gmail.com كارشناس ارشد زبان و ادبيات عربي دانشگاه اصفهان , احمديان حميد Ahmadian1776@yahoo.com دانشيار زبان و ادبيات عربي دانشگاه اصفهان , نوري مريم Noorimm8@gmail.com دانشجوي كارشناسي ارشد زبان و ادبيات عربي دانشگاه اصفهان
كليدواژه :
ولاديمير پراپ , ساختارگرايي , داستان كوتاه , نجيب محفوظ , زن.
عنوان كنفرانس :
ششمين همايش ملي نقد و نظريه ادبي
چكيده فارسي :
نگاه ساختار گرايانه به آثار ادبي، به علت بررسي عناصر درونمتني و كشف ديدگاه و زيربناي واحد شاعر يا نويسنده، به دريافت هر چهبهتر ماهيت اين آثار و درك قانون و قواعد حاكم بر آن ها، كمك خواهد كرد. برخي از داستان ها باوجود ظاهري كاملاً متفاوت با ديگر داستان ها، از زيربنايي واحد تشكيلشدهاند كه با چند بار خواندن نيز نميتوان به شباهت زيربنايي آنها پي برد؛ اما خواننده ميتواند توسط تحليل ساختاري، از دلآشفتگيها، هرجومرج داستان و گوناگوني شخصيتهاي آن، به زيربنايي واحد دست يابد. در اين جستار با روشي توصيفي-تحليلي، به تحقيق در ساختار منتخبي از داستانهاي كوتاه نجيب محفوظ (با محوريت زن) پرداخته شده و ازآنجاكه جدال و برخورد شخصيت ها همواره در اين داستان ها مشهود است و به قلم يك نويسنده حول يك موضوع تأليف شده اند، بنابراين سعي شده در ريختشناسي اين آثار، الگوهاي ارائهشده توسط ولاديمير پراپ منتقد روسي در قصه هاي پريان، در مدنظر قرار گيرد تا بهوسيله اين الگو ها كه بر پايه عملكرد هاي محدود و تكرار و توالي آن در داستان-هاي ديگر استوار است، بتواند رهيافتي تازه و كارآمد براي شناخت آثار ادبي معاصر، بهويژه داستان كوتاه ارائه دهد و راهگشاي نوعي نگرش تازه در برخورد هنري و علمي با يك اثر ادبي باشد. از رهگذر اين پژوهش درمييابيم الگوي ساختارگرايي پراپ در اين داستان هاي كوتاه كه محوريت آن ها زن و عشق به اوست قابل كاربرد بوده و نشان مي دهد اين داستان ها باوجوداينكه برخلاف جامعه آماري موردپژوهش پراپ (قصه هاي عاميانه پريان)، از بافت داستاننويسي معاصر بهره گرفته و بهتبع آن تشخيص درونمايه داستان پيچيده و دشوار است، بهنوعي از زير بنايي واحد تشكيلشدهاند و مي-توان مدعي شد كه تشخيص اين زيربناي واحد در اين داستان ها، راهگشاي بسياري از منتقدان در حيطه نقد داستان خواهد بود و درنهايت از ديدگاه و نگرش نويسنده نسبت به جنس زن نيز پرده بر-مي دارد كه اين امور تأثير بسزايي در فهم ماهيت ادبي اين آثار خواهد داشت.