معنادرماني درآيين اسلام و مسيحيت

لوگوتراپي ،ازواژه يوناني لوگوس گرفته شده است كه درلغت به معناي معنادرماني مي باشد.اين موضوع اولين بارتوسط ويكتورفرانكل (1997-1905)،مطرح گرديده وگسترش يافت. اصول لوگوتراپي، تلاش براي يافتن معني در زندگي كه اساسي ترين نيروي محركه هر فرد در دوران زندگي او است.هدف ازطرح مذكور موضوع در اين مقاله تطبيق مباني ديدگاه فرانكل وپيام هاي فطري قرآن دردين اسلام وپيام هاي فطري كتاب مقدس دردين مسيحيت مي باشد. دراين پژوهش گردآوري اطلاعات به منظورارزيابي وارائه راه حل ها به شيوه ي كتابخانه اي وبارويكرداثبات گرايي وتفسيري صورت گرفته است.نتايج ويافته هاي پژوهش عبارتنداز:تطبيق مسائل مهم مكتب معنادرماني باديدگاه هاي اصيل قرآني وكتاب مقدس كه شامل چهارمسئله ميباشد كه عبارتنداز:مسئله اول:معني زندگي كه درآيات متعددي اصل معناداري زندگي را بيان گرديده است.مسئله دوم :اين است كه روان درمانگرمسائل راازديدبيمارببيند،كه اين موضوع نيزازديدگاه قرآن وكتاب مقدس درويژگي فطري بودن دين نهفته است.مسئله سوم:يافتن تدبيرالهي وراي رنج ها ، اثبات شده است كه نظام هستي داراي يك شاكله دقيق ونيكواست كه ذره اي اختلال وابهام درآن راه ندارد،مسئله چهارم:نحوه عملكردمعنادرماني است كه درقرآن وكتاب مقدس براي به عمل آوردن سعادت انسان ها استفاده شده است .