نقش خانواده در دستيابي به توسعه و ترويج فرهنگ اسلامي حيات طيبه

متاسفانه خانواده با شرایط كنونی كه متولی قوی در كشور ندارد واین آسیب ها و آسیب های بسیار دیگر در لابلای سایر مسائل بهدست فراموشی سپرده می شود مظلوم واقع شده است حیات طیبهدر پرتو تحكیم خانواده محقق می شود. خانواده یك ساختاجتماعی الهی است كه در نظام خلقت بی حكمت نیست. در واقعخداوند نظام اجتماعی را بر اساس شكل گیری روابط خانوادگی وگسترش این روابط بنا كرده است. خداوند نقش رزاقیت را به پدرداده است و نقش ربوبیت را به مادر و احترام به پدر و مادر را برفرززندان واجب كرده است كه استعاره ای است از بندگی و شكر ازخالق در واقع نظام خانواده استعاره ای است از نظام خلقت كه همهنقش ها، جنبه الهی داشته و متذكر وجود خداوند است. در نظامخانوادگی پدری كه برای كسب روزی حلال برای خانواده خودتلاش می كند همانند مجاهد فی سبیل الله بوده و در حال عبادتاست و مادر نیز كه نقش ربوبیت را دارد مادامی كه با نیت الهیبرای تربیت فرزند تلاش می كند در حال عبادت است و فرزندان نیزكه مادام برای كسب رضایت پدر و مادر و تشكر از ایشان تلاش میكنند در حال عبادت هستند. از سویی دیگر خداوند خانواده را مهدو منشاء آرامش و بستر گسترش حب و محبت در بین انسان قرارداده است. پس نظام خانوادگی نظام ذكر و عبادت و حب است و برحذر دارنده از غفلت و خودخواهی و اضطراب. بنابراین حیات طیبهاز خانواده شروع می شود و مادامی كه خانواده در یك جامعه ضعیفباشد و یا معنای واقعی و الهی خود را نداشته باشد خشت اول نظامحیات طیبه كج گذاشته شده است خانواده، برای رسیدن بهكاركردهایی كه وجود دارد مانند هر نهاد دیگری نیازمند ساختاراست. در نگاه جامعه شناسان غربی، ساختار خانواده، مدل ثابت ومرجحی ندارد؛ به طور طبیعی به تبع تغییرات اجتماعی، تغییر كردهو منجر به تغییر در كاركردها می شود لذا به عنوان مثال از نگاهایشان، تغییر ساختار مدیریت در خانواده از نظام طولی به نظامعرضی و دموكراسوی كه زن و مرد و فرزندان را از لحاظ قدرتتصمیم گیری در یك سطح قرار می دهد، به نوعی مؤید انعطاف ایننظام در مقابل تغییر در ساختارهای اجتماعی بوده و مورد تاییداست؛ اما در رویكرد دینی، دستیابی به كاركردهای خانواده متعادل،مستلزم وجود ساختار ویژه ای در خانواده است؛ ساختاری كه براساس تفاوت نیازها و استعدادهای افراد خانواده و به منظور نیل بهسعادت حقیقی انسان از سوی آفریدگار طراحی شده، لذا نه تنهاتابعی از تغییرات اجتماعی نیست بلكه تغییر شرایط اجتماعی وهماهنگ ساختن سایر نظام های اجتماعی را برای تحقق یكخانواده سالم طلب می كند.