بهينه سازي‌ زنجيره تأمين ‌حلقه ‌بسته ‌با‌حداكثر ‌پاسخگويي ‌در‌محيط ‌فازي‌ ( مطالعه‌ موردي ‌: قطعات‌ ديزل ‌ژنراتور)

در سال‌هاي اخير توجه به مسائل اقتصادي، رقابتي، بازاريابي و زيست‌محيطي باعث شده لجستيك معكوس مورد توجه بسياري از محققين قرار بگيرد و به همين منظور سعي در يكپارچه‌سازي آن با لجستيك مستقيم نمايند. در رابطه با تحقيقات انجام شده توسط ديگران، غالباً حالت‌هاي غيرقطعي، پارامترهاي تقاضا و محصولات بازگشتي را به‌صورت فازي در نظر گرفته وكمتر تحقيقي كليه پارامترها را در حالت چندهدفه به‌صورت فازي در نظر گرفته است. در اين مقاله علاوه بر بررسي ساختار شبكه، نوع مدل و روش حل تحقيقات گذشته در مرور ادبيات، يك مدل برنامه‌ريزي عدد صحيح مختلط براي بهينه‌سازي زنجيره‌تأمين حلقه بسته ارائه داده است كه در آن تمام پارامترهاي توابع هدف و محدوديت‌ها به‌صورت فازي در نظر گرفته شده است و سپس مدل فازي شده با روش كاراي خيمنز به مدل قطعي تبديل مي‌شود. توابع هدف شامل كمينه‌سازي هزينه‌هاي زنجيره‌تأمين و افزايش سطح پاسخ‌گويي مي‌باشد، هزينه‌هاي زنجيره‌تأمين شامل هزينه احداث مراكز بالقوه، حمل‌ونقل بين مراكز و پردازش داخل آن‌ها مي‌باشد و به تقاضاهايي كه ديرتر از زمان مورد انتظار مشتريان به دست آن‌ها مي‌رسد جريمه تخصيص مي‌دهد. مدل مربوطه حالت‌هاي چند محصولي و چند دوره‌اي را در نظر گرفته و شامل مراكز تأمين، توليد، توزيع، جمع‌آوري، بازيافت و دفن و انهدام مي‌باشد. مدل پيشنهادي با استفاده از نرم‌افزار 3.CPLEX 12 حل شده و براي اعتبارسنجي آن با استفاده از روش الپي متريك مقدار تابع نرمالايز تعيين مي‌گردد و به ازاي λهاي مختلف در قالب يك مطالعه موردي مورد تحليل قرار مي‌گيرد. نتايج به‌دست‌آمده قدرت روش فازي خيمنز را در برخورد با مدل‌هاي غيرقطعي با رويكرد فازي در مقايسه با مدل‌هاي قطعي نشان مي‌دهد.