بررسي تاثير مسئوليت اجتماعي ادراك شده بر دلسوزي در كار و تعهد سازماني

اجراي مسئوليت اجتماعي شركت يكي از رايج ترين روش هاي تقويت و ارتقاي مثبت شهرت يك سازمان است و يعني بهبود تصويري كه به صورت داخلي ادراك شده است.براساس نظريه هويت اجتماعي مردم هويت هاي خود را از نظر تعاملات با ديگران در بافت هاي اجتماعي مختلف، تعبير مي كنند. اگر يك مخاطب خارجي، يك سازمان را به عنوان سازماني مطلوب از نظر اجتماعي ادراك كند، اعضاي آن سازمان احتمالا در مورد شركت خود احساس غرور خواهند كرد و آرز دارند تا شهرت مثبت اجتماعي آن را حفظ كنند. در معنادار كردن اقدامات سازماني خود، كارمندان تحت تاثير هستند تا از نظر شناختي و احساسي بيشتر به آن سازمان ارتباط پيدا كنند. اين معناسازي از چيزي كه سازمان ها از نظر رفاه اجتماعي انجام داده اند ممكن است نحوه مفهوم سازي كارمندان از سازمان خود در جوهاي شناختي و احساسي، را اصلاح كند. شركت هاي مسئول از نظر اجتماعي بيشتر احتمال دارد كه كارمندان را جذب، حفظ و انگيخته كنند چون تصوير مثبت از اين سازمان ها به اعضاي آن اجازه مي دهد تا يك حس از خودارزشي را ايجاد و حفظ كرده و يك اعتماد در پيشرفت شغلي را بدست آورند. پيوست احساسي مثبت با سازمان براي بهبود كارمند به منظور تعادل كاري – زندگي و كاهش تعارضات ميان نقشي مفيد است كه منجر مي شود به خانواده و محيط هاي كاري پشتيباني كننده. تعهد احساسي به سازمان ممكن است اقدامات دلسوزانه ناشي از يك پيوست به اهداف سازمان و هويت بخشي افراد با سازمان را تسهيل كند كه رفتار فرااجتماعي مانند اقدامات دلسوزانه در ميان اعضاي سازماني را تشويق مي كند (ليليوس و همكاران، 2003). چون تعهد احساسي براي تقويت هويت بخشي كارمندان توسط سازمان كارگر است ممكن است رفتارهاي فرااجتماعي آنها مانند دلسوزي در كار را افزايش دهد. كارمندان با سطح بالا از تعهد احساسي سازماني بيشتر احتمال دارد كه كمك ميان فردي را براي همكاران خود فراهم كنند (اقدامات دلسوزانه) چون اين امر واقعيت بخشي ديد سازماني و هويت بخشي با هدف كار را برآورده مي كند. تحقيق حاضر تحقيق توصيفي همبستگي بوده كه به بررسي تاثير مسئوليت اجتماعي ادراك شده بر دلسوزي در كار و تعهدسازماني پرداخت. نتايج حاصل از ادبيات تحقيق و مطالعات پيشين نشان داد مسئوليت اجتماعي ادراك شده بر دلسوزي در كار و تعهد سازماني تاثير مستقيم دارد