شماره ركورد كنفرانس :
4194
عنوان مقاله :
ريشه ها و دام هاي توسعه نا شايستگي در ايران با رويكرد فرهنگي
پديدآورندگان :
طباطبايي سيد احمد AHMAD_TABA@YAHOO.COM دانشجوي دكتراي مديريت استراتژيك، دانشگاه ملي اسپانيا، مادريد
تعداد صفحه :
14
كليدواژه :
شايسته سالاري , ريشه هاي تاريخي شايستگي , دام هاي توسعه شايستگي , نظامات شايستگي , نگره هاي مثبت و منفي توسعه شايستگي , پيشينه تاريخي شايستگي , علل ناشايستگي در ايران
سال انتشار :
1395
عنوان كنفرانس :
اولين كنفرانس ملي فرهنگ سازماني با رويكرد توسعه
زبان مدرك :
فارسي
چكيده فارسي :
جوامع امروز به شدت به سمت توسعه نظامات و نگره هاي مثبت شايستگي و تبيين مفهوم شايستگي در حوزه نظر و عمل هدايت مي شوند. نگاه واقع گرايانه و ژرف گرايانه به ابعاد توسعه شايستگي و توجه عميق به نياز هاي دروني به دور از رويكرد هاي تاريخي و فرهنگي غير ممكن است. هر چه تاريخ به جلو رانده مي شود ريشه هاي تاريخي و فرهنگي در شناخت و توسعه شايستگي با ابعاد مفهومي شايسته سالاري در بين مردم، نخبگان و دولت مردان پيوند بيشتري با فرهنگ انگيخته شده به تعبير كاوي مي خورد . در اين مقاله به برخي از گره ها و دام هاي توسعه شايستگي از مرحله ايده تا كاربرد اشاره خواهند شد و به گونه اي مستقيم و غير مستقيم با دام ها و چالشهاي تاريخي و فرهنگي همچون دوگانگي و تضاد ها، نقش هاي تاريخي و كاركردي ، تنبلي ناشي از روحيه تقليدگري و تقدير انگاري، كوتاه بيني و اجتناب از اهداف راهبردي آشنا خواهيم شد و همچنين با چرايي مقطع انگاري و دوري از گزاره هاي علمي بر خاسته از ناهماهنگي هاي فرهنگي ،قوم گرايي ، عشيره گرايي، نقاب هاي نگرشي، غرض ورزي و بد بيني در كنش هاي رفتاري و حتي تاثيرات انعكاسي اين موضوعات كه در نظام تعليم و تربيت ما رسوخ كرده است،آشنا شده يا مورد نقد و بررسي قرار مي گيرد. اين مقاله از يك سو، به گونه اجمالي ارزش هاي پايدار در ديوان سالاري در عهد باستان قبل و بعد از ظهور اسلام را به منظورشناخت بيشتر ظرفيت ها در ابعاد شايستگي مورد اشاره قرار داده و در لابه لاي آن تلاش شده تا خواننده با تعارضات فشرده ، دام ها و گره هاي فرهنگي و همچنين دام هاي تاريخي عدم توسعه يافتگي را كه مانع جدي انباشت ثروت و سرمايه انساني و توسعه شايستگي در طول تاريخ ايران بوده است به روش تحليلي و عمدتآ گزاره هاي علمي- تاريخي تحليل نمايد، تا در آينده از گرفتار شدن بيشتر مديران، سياست گزاران، خط مشي گذارن و برنامه ريزان در دام هاي ناشايستگي و عدم توسعه شايستگي در ايران ممانعت به عمل آورد.هر چند از شايستگي تعاريف مختلفي شده و رويكردهاي مختلف مويد تفاوت هاي فرهنگي در كشورهاي مختلف است مثلا رويكر آمريكائي به شايستگي بيشتر رفتاري و جنبه فرديت مثبت و با گرايش فردگرايانه در جستجوي تعالي است. در حاليكه در رويكرد انگليسي بريتانيائي شايستگي بر وظيفه وشغل متمركزند و به كاربرد شايستگي در كاربرد هاي شغلي متمركز است. اين موضوع در فرانسه و آلمان به رويكرد جند بعدي و كلي گرا متمركز بوده و ابعاد رفتاري و كاركردي پيچيده تري را شامل مي شوند.رويكرد ايراني مدل هاي شايستگي چگونه است؟. آيا ايران به يكي از اين مدلها گرايش بيشتري دارد يا منحصرا با ويژگي هاي خاص خود قابل تشخيص مي باشد. به نظر مي رسد رويكر ايراني با توجه به پيچيدگي فرهنگ ايراني و دام هاي گسترده و بي ثباتي در رفتار و كاركرد از ابعاد پيچيده تري برخوردار باشد. آنچه كه ما را از هر جهت در تشخيص مدل هاي شايستگي و شناسائي دام هاي شايستگي عملكرد شغلي و حرفه اي مديران و كاركنان را تحت تاثير قرار مي دهد قدرت يك الگوي تحليلي ، چند بعدي و پيچيده شايستگي را بازگو مي كند كه اين خود گرايش ايران را به صورت تركيبي از مدلهاي آمريكائي، انگلسيس و فرانسوي و آلماني نشان مي دهد.اين موضوع مي تواند به دليل عدم استقلال و وابستگي هر بخش از سازمانها با توجه به نفوذ مستقيم و غير مستقيم اين گونه كشورها در ساختار اوليه تحليل كرد. مثلا در شركت نفت به دليل دخالت انگلستان و نظامات مديريتي آن بيشتر شغل محور بوده در حاليكه الگوي نظام اداري و بهداشتي در ايران بيشتر به الگوي آمريكائي شباهت دارد.فرانسه و آلمان به دليل دخالت كمتر با وجود قرابت الگوي بيشتر با فرهنگ ايران كمتر الگوي شايستگي آن را مي تواند در ساختار بوركراسي مشاهده كرد. هرچند در سازمان اداري كشور به ويژه به دليل دخالت بلژيكي ها كه از الگوي فرانسوي تبعيت مي كردند، مي تواند قرائن و شواهدي ازچنين الگوهاي را در نظام هاي برنامه ريزي نظاره كرد.علاوه بر اين انواع شايستگي با توجه به بلوغ سازمانها و فرهنگ توسعه از ابعاد گوناگوني برخوردار است. هر كدام از دام هاي شايستگي ممكن است در ابعاد فردي، گروهي،مديريتي، مبتني بر نتيجه و كاربرد، شايستگي بر مبناي عملكرد برتر يا شايستگي بر اساس محورهاي كليدي از تنوع و گوناگوني برخوردار باشد كه تحليل دام هاي شايستگي را در ايران چون كوه يخي كه بخش عمده اي از آن در زير لايه هاي زيرين فرهنگ انگيخته نهفته و پنهان شده ، پيجيده و غامض مي سازد.وقتي ابعاد شايستگي را آنگونه كه مينتزبرگ مطرح مي كند مشاهده شود ابعاد پيچيدگي خود را بيشتر در ابعاد رفتاري نشان مي دهد.او چهارگونه شايستگي را مطرح مي كند. شايستگي شخصي(تفكر استراتژيك،مديريت بر خود،مديريت بر زمانف مديريت فشار رواني،مديريت مسير شغلي) شايستگيبين فردي(هدايت افرد، گروهها و سازمانها و واحدها)شايستگي عملي(برنامه ريزيي زماني، اداره كردن امور، طراحي ساختار، بسيج منابع) و شايستگي اطلاعاتي(ارتباطات كلامي، تجزيه و تحليل داده ها و ارتباطات غير كلامي)«مينتزبرگ2009»
كشور :
ايران
لينک به اين مدرک :
بازگشت