واكاوي عوامل مؤثر بر نابرابري‌هاي جغرافياي جنسيتي با تأكيد بر تفكيك جغرافيايي مكان توليد و مصرف

يكي از چالش‌هاي مهم در جنبش فمينيسم بحث وابستگي زنان به مردان است. از اينرو بررسي عواملي كه منجر به اين وابستگي در جوامع مختلف و از جمله كشور ايران مي‌شود، از اهميت خاصي برخوردار بوده و مي‌تواند در آينده توسعه ملي كشور حائز اهميت باشد. تجزيه و تحليل گرايش‌هاي مختلف فمينيسم و توصيف ريشه فرودستي زنان از ديدگاه آن‌ها و همچنين مطالعه تاريخي اين وابستگي و مقايسه آن با ديدگاه فمينيست‌ها از جمله موضوعات مهم در اين مقاله است. براي توضيح رابطه بين اين عوامل از روش تحقيق توصيفي-تحليلي بهره گرفته شده است. همچنين؛ اين پژوهش به لحاظ هدف بنيادي است. از لحاظ گردآوري اطلاعات، تحقيق از نوع اسنادي است. از مجموع مباحث مطرح شده در اين مقاله مي‌توان نتيجه گرفت كه: سلطه و قدرت گرفتن مردان بر زنان بر پايه عوامل مختلف، در فرايند تاريخي اتفاق افتاده كه زنان در طول تاريخ به‌عنوان «جنس دوم» و وابسته به مردان در نظر گرفته‌شده‌اند. عوامل وابستگي زنان به مردان كه هر كدام زير مجموعه يكي از گرايش‌هاي فمينيستي هستند، داراي ارتباط سلسله مراتبي هستند. بدين معني كه وابستگي‌هاي وجودگرايانه، جنسي، اقتصادي و سياسي- اجتماعي به ترتيب رابطه علت و معلولي دارند و در نهايت نظام جنس- جنسيت با همكاري تفكيك جغرافيايي مكان توليد و مصرف موجب ايجاد جغرافياي جنسيتي توليد كننده (مرد) و مصرف كننده (زن) شده است. در ميان وابستگي هاي مذكور مهمترين آنها وابستگي اقتصادي و حلقه مفقوده در عامل وابستگي اقتصادي زن به مرد موضوع كليدي «ارزش و قيمت» است. كه بايد موردتوجه قرار گيرد.