شماره ركورد كنفرانس :
4235
عنوان مقاله :
گذري بر معماري عصر آهن در فرهنگ ياز
پديدآورندگان :
شيخ محمد Meem_sheikh@yahoo.com كارشناس ارشد باستان شناسي , جعفري خان ببين مينا minajafari7995@gmail.com دانشجوي كارشناسي ارشد باستان شناسي دانشگاه سيستان و بلوچستان , طغرايي محمود Mr.toghrae@gmail.com مدير پايگاه ميراث بنديان درگز
كليدواژه :
آسياي ميانه , شمال شرق , عصر آهن , فرهنگ ياز , معماري
عنوان كنفرانس :
اولين كنگره استاني چهارمين كنگره تاريخ معماري و شهرسازي ايران ( خراسان رضوي)
چكيده فارسي :
شمالشرق فلات ايران در حدود 1500 پ.م پس از گذر از چالشهاي سهمگين دورهي انحطاط شهر نشيني وارد عصر آهن ميشود. يكپارچگي فرهنگياي كه در طول دورهي مفرغ پاياني با فرهنگ جيحون بر شمال شرق فلات( شرق خزر و خراسان و تمامي آسياي مركزي تا سرحدات غربي هندوكش) حاكم بوده است بعد از ورود به نيمه دوم هزارهي دوم پ.م به شكلي روشن دچار گسستگي شده، به طوري كه در نيمهي غربي و شرقي آن، دو فرهنگ كاملا متفاوت ظاهر ميشود. در نيمهي غربي شمال شرق فلات شامل شرق و جنوب شرق خزر تا غرب حوزهي اترك در خراسان شمالي، فرهنگي با شاخصهي سفال خاكستري ظريف و داغدار به نام « دهستان» ظاهر ميشود. و در مقابل، مركز و نيمهي شرقي ان و تمام آسياي ميانه با فرهنگي متمايز با شاخص سفال دستساز منقوش و بي كيفيت موسوم به ياز وارد عصر آهن ميشود. اين فرهنگ كه ظاهرا هيچ نوع نسبت فن آورانه و قرابت فرهنگياي با عصر آهن فلات و حتي ناحيهي دهستان كه در همسايگي آن قرارگرفته، ندارد، تا اواسط نيمهي دوم هزارهي نخست پ.م يعني تا پايان بازهي زماني مطابق با امپراتوري هخامنشي تداوم مييابد.
طي بروز دگرگوني هاي محسوس در نظام و طبقات اجتماعي در اين دوران بافت معماري استقرارها نيز دچار دگرگوني شده و مطابق با الگوي جديد طبقات اجتماعي نوين سامان ميگيرند. اساسا معماري به مثابه آينهي نظام و طبقات اجتماعي بروز ميكند. در اين الگوي استاندارد نوين؛ در مركز هر واحه، يك استقرار مجهز به برج و بارو به عنوان مكان مركزي منطقه و با هدف هماهنگ كنندهي زندگي اجتماعي و اقتصادي مناطق پيراموني به وجود ميآيد. اساس اين شكل از استقرار، از نوعي وابستگي مفرط معيشت به زمين پديد ميآيد و برآيند آن شكلگيري دو طبقه ي خوانين و مردم تحت نفوذ آنهاست، كه بر روي زمين كار ميكنند. اين نظام فئودالي يا ارباب رعيتي با تغيير الگوي طبقات اجتماعي و ظهور بسترهاي نوين فرهنگي رخ ميدهد. و بازتاب آن شكل گيري بافتي نوين در معماري استقرارهاي جديد است.