شماره ركورد كنفرانس :
4271
عنوان مقاله :
تأثير نقوش اساطيري ميانرودان بر هنر هخامنشي
پديدآورندگان :
احمدزاده خسروشاهي سولماز solmaz_ahmadzadeh@yahoo.com دانشآموخته كارشناسي ارشد باستانشناسي دانشگاه اسلامي واحد ابهر
كليدواژه :
هخامنشيان , ميانرودان , نقوش اساطيري , هنر
عنوان كنفرانس :
دومين همايش ملي باستان شناسي ايران
چكيده فارسي :
امپراتوري هخامنشي دولت قدرتمندي بود كه نام و آوازه آن در طول قرنها بهعنوان منشاء تمدني عظيم باقي مانده است. اين امپراتوري گسترده كه از هند تا شمال آفريقا، آسياي صغير و سواحل شرقي مديترانه را در اختيار داشت، بيش از دويست سال حكمراني نمود. با روي كار آمدن كوروش بزرگ، تغييرات مهمي در تقسيمات سياسي به وجود آمد و سرزمينهايي مانند ليدي و بابل به بخشي از امپراتوري هخامنشي تبديل گشتند. فتح بابل در سال 539 ق.م سبب گشت تا ايرانيان بر ميانرودان مسلط شوند. اين تسلط و فرمانروايي موجب شد تا فرهنگ، هنر و مذهب ميانرودان به سرزمين پارس منتقل گردد. نقوش اساطيري كه از مذهب و فرهنگ مردمان ميانرودان و بهويژه آشوريان سرچشمه گرفته است در هنر تزئيني هخامنشي بسيار به چشم ميخورد. اما بايد به اين نكته توجه داشت كه اين نقوش متعلق به بوميان سرزمين ميانرودان بوده كه بسياري از آنان از دوران آغاز ادبيات و جمدت نصر به وجود آمدند و در دوران سلسلههاي قديم رواج يافته و در دوران سارگوني نيز دچار تغييراتي شده و درنهايت در دوران آشوري به شكلي زيبا خودنمايي كرده و سپس به شاهنشاهي هخامنشي منتقل شدند. نقوش اساطيريِ مورد بحث در مقاله حاضر را بايستي در دو بخش بررسي نمود؛ اولي نقوش اساطيري از دوران آغاز ادبيات تا اور سوم و سپس نقوش دوران متأخر ميانرودان تا دورۀ تسلط هخامنشيان كه ميتوان اين دوره را بهگونهاي دوران انتقال فرهنگ قلمداد نمود؛ چراكه در اين دوران نقوش اساطيري به اوج شكوفايي ميرسند و به سرزمينهاي همجوار نيز به¬طور گسترده منتقل ميگردند.