شماره ركورد كنفرانس :
4271
عنوان مقاله :
سرستون دو سرگاو؛ الگوي هنري يكسان شاهنشاهي هخامنشي در سرتاسر امپراتوري
پديدآورندگان :
عابدي فرزاد abedi.farzad@ymail.com دانشجوي ترم هفت كارشناسي باستانشناسي دانشگاه تهران
كليدواژه :
هخامنشي , ساتراپي , سرستون , گاو
عنوان كنفرانس :
دومين همايش ملي باستان شناسي ايران
چكيده فارسي :
شايد تصور اوليه بسياري بر اين باشد كه حاكميت سياسي هخامنشيان بر بخش گستردهاي از جهان قديم، صرفاً يك حاكميت سياسي بوده و تأثيرات فرهنگي و اجتماعي اين حاكميت در پايينترين سطوح ممكن قرار داشته است. اين در حالي است كه تا پيش از توسعۀ باستانشناسي دورۀ هخامنشي، در متون كلاسيك يوناني و رومي نيز كه منبع مكتوب اوليۀ تاريخ هخامنشيان به حساب ميآمدند، چندين مرتبه به تأثيرات فرهنگي و اجتماعي حاكميت سياسي هخامنشيان بر سرزمينهاي تحت سلطۀ ايشان اشاره شده بود. شكلگيري و توسعۀ باستانشناسي علمي كه از همان ابتدا ، دورۀ هخامنشي ، بخش عمدهاي از آن را در خاورميانه به خود اختصاص داده بود، نه تنها بر مكتوبات كلاسيك در رابطه با تأثيرات فرهنگي و اجتماعي حضور هخامنشيان ، مهر تأييد نهاد، بلكه ثابت كرد كه اين تأثيرات بسيار گستردهتر از آنچه كه در اين منابع بدان اشاره شده است، ميباشد. مطالعات جديد سكهشناسي، كاوشهاي باستان شناختي و شناسايي دورههاي پارسي در محوطههاي قلمرو شاهنشاهي هخامنشي و بالاخره خوانش كتيبههاي بدست آمده در جريان اين كاوشها ، همه نشان از الگوهاي هنري و نمادين يكساني داشت كه در سرتاسر قلمرو هخامنشيان از آسياي صغير تا مديترانه شرقي و سواحل درياي سياه ديده ميشد. الگوهايي سلطنتي كه هم در قالب سكه، هم در قالب معماري و هم در لابلاي متون كتيبههاي تازه كشف شده، خودنمايي ميكرد و هخامنشيِ اصيل بود. يكي از مهمترين اين الگوها كه بيشتر خود را در قالب شواهد معماري نشان داد، سرستون دو سرگاو بود كه بعنوان يك الگوي اصيل هخامنشي ، شناخته ميشود، كه به فراخور موقعيت در بناهاي سياسي، مذهبي و اجتماعي قلمرو شاهنشاهي هخامنشي به كار ميرفت. بررسي پراكنش اين الگوي هنري در سازههاي معماري قلمرو شاهنشاهي هخامنشي با كاركردهاي گوناگون و در عين حال موشكافي متون كلاسيك و كتيبههاي باستاني اين دوره تصويري جديد از ايدئولوژي فرهنگي و سياسي شاهنشاهي هخامنشي در ساتراپيهايشان به نمايش خواهد گذاشت. الگويي كه در نگاه اول مؤيد حضور شاهنشاه در قلب اتفاقات سياسي، مذهبي و اجتماعي قلمروش بوده و در نگاه دوم نمادي از مشروعيت سياسي طبقۀ حاكم از جانب شاهنشاه است.