شماره ركورد كنفرانس :
4280
عنوان مقاله :
تحليل رؤيا و رؤياپردازي در سه رمان شازده احتجاب، سووشون و جاي خالي سلوچ
پديدآورندگان :
دهقاني هوشمند دانشجوي دكتري ادبيات غنايي
تعداد صفحه :
18
كليدواژه :
رؤيا , شازده احتجاب , سووشون , جاي خالي سلوچ
سال انتشار :
1394
عنوان كنفرانس :
همايش ملي بررسي موضوعي كتاب هاي درسي زبان و ادبيات فارسي (چالش ها و چشم اندازها)
زبان مدرك :
فارسي
چكيده فارسي :
يكي از ارزش‌هاي معرفتي هر روايت ارزش روان‌شناختي است. روان‌شناسي قدرت حس واقعيت را در بعضي از هنرمندان آگاه تقويت مي‌كند و توانايي آن ها را اگر در مشاهده پنهان مانده باشد، كشف مي‌كند. يكي از چالش‌هايي كه در پيوند روان‌شناسي با ادبيات داستاني اهميت پيدا مي‌كند، مقوله رؤياست. رؤيا از هيچ به وجود نمي‌آيد بلكه شامل تصاوير، عناصر و حتي روايت است. اين عناصر از نظر فرويد مصالح را تشكيل مي‌دهند كه فرايند رؤياورزي با استفاده از آن ها محصول نهايي رؤيا را مي‌سازد. بسياري از هنرمندان و نويسندگان ايراني نيز از ديدگاه‌هاي فرويد تأثير پذيرفته‌اند به‌گونه‌اي كه مقوله «رؤيا» در آثارشان مي تواندكاركردي روانكاوانه پيدا كند. ازجمله‌ي اين نويسندگان مي توان به هوشنگ گلشيري، محمود دولت‌آبادي و سيمين دانشور اشاره كرد كه در اين پژوهش مقوله رؤيا در سه رمان «شازده احتجاب»، «جاي خالي سلوچ» و «سووشون» تحليل و تفسير مي‌شود. نتايج اين پژوهش نشان مي‌دهد كه رؤياپرداز در رمان شازده احتجاب مصداق دقيق و كامل ناتواني است، اين ناتوان خود را در سيطره حضور سنگين «گذشته» به نمايش درمي‌آورد، حضور سنگين ‌گذشته شازده احتجاب را ناتوان كرده است. در جاي خالي سلوچ، كه سرتاسر آن در مواجهه انسان و طبيعت مي‌گذرد، نويسنده از طرفي تمام مصائب و بدبختي‌هاي اشخاص داستان خويش را از طبيعت مي‌دانند. طبيعت خشك، سرد و طاقت‌فرسا؛ اما از سوي ديگر در زمستان، بر بستر رؤياپردازي براي زندگي دوباره، سپيدي، تحرك و اميد را ميسر مي‌سازد و بالاخره در رمان «سووشون» سيمين دانشور با طرح نوعي رؤيا در بازگشت به آيين اساطيري و ديني در داستان، با كاربرد واژگان خاص و متناسب با اين موضوع، هويت ايراني را در مقابل ديگري برجسته مي‌كند.
كشور :
ايران
لينک به اين مدرک :
بازگشت