شماره ركورد كنفرانس :
4292
عنوان مقاله :
آموزش مداوم و تئوري هاي سازمان و مديريت
پديدآورندگان :
درفش حجت اله Derafsh47@yahoo.com عضو هيئت علمي دانشگاه شهيد چمران اهواز
عنوان كنفرانس :
هشتمين همايش فلسفه آموزش و يادگيري مداوم
چكيده فارسي :
آموزش مداوم از تولد اولين بشر، در كره زمين ساري و جاري شد . انسانهاي اوليه براي زنده ماندن نياز به تجربه كردن هر آنچه كه در محيط پيرامون شان مي گذشت را داشتند و به همين منظور از طريق آزمايش و خطا اقدام به انجام كارهاي روزانه مي نمودند. بتدريج قدرت تميزآنها براي كار كم نقص تر بر اثر تجربياتي كه بدست مي آوردند بالاتر مي رفت. اين تجربه را مي توان به نوعي بادگيري نام گذاشت. براي ادامه زندگي، به تجربه هاي جديدتر نياز بود، به همين منظور كسب تجربياتي كه در زندگي روزانه به آنها كمك مي كرد تبديل به يادگيري مي شد. خانواده كه تشكيل شد والدين رسالت تعليم و تربيت ديگر اعضاي خانواده را بعهده گرفتند. آنها تلاش مي كردند تا فرزندان را با مهارتهايي كه در اثر تجربه بدست آورده بودند آشنا كنند وبه اين طريق آموزش مداوم به يكي از رسالتهاي مهم خانواده ها و در سطحي گسترده تر جامعه تبديل شد. از گذشته بسياردور رسالت عملياتي كردن آموزش مداوم را به نوعي دولت هاي آن زمان بعهده گرفته بودند، به عنوان نمونه، بيش از سه هزار سال پيش از ميلاد مسيح، در چين باستان آموزش و پرورش وارد اجتماع شد.
آنچه كه اين مقاله در پي آن است بررسي آموزش مداوم در سازمانهاي رسمي مي باشد. فردريك تيلور را مي توان كاشف آموزش مداوم در سازمان ها ي رسمي بشمار آورد. وي در پي همگام كردن كاركنان با نوآفريني هايي كه در محيط كار اتفاق مي افتاد بود. در اصول چهارده گانه فايول به دادن فرصت به كاركنان و نيز آموزش آنها تا از طريق آن تفكر و نوآوري كنند تاكيد شده است. يكي از ويژگي هاي بوروكراسي نوع آرماني برخورداري از دانش، خبرگي و تجربه بالا ي كاركنان مي باشد كه اين عمل فقط از طريق آموزش هاي مداوم امكان پذير است.اتفاق نظر نظريه هاي رهبري، يادگيري سازماني و سازمان هاي يادگيرنده بر آن است كه سازمان هاي امروزي براي ماندن در صحنه رقابت، بايد آموزش مداوم و يادگيري مادام العمر رامشخصه بارز عملكرد خود قرار دهند.