شماره ركورد كنفرانس :
4337
عنوان مقاله :
تدوين يك برنامه درسي سيستماتيك سلامت براي كودكان دچار بيماري سرطان
پديدآورندگان :
نوري علي a.nouri@malayeru.ac.ir دانشگاه ملاير
كليدواژه :
كودكان دچار بيماري سرطان , آموزش سرطان , تدوين برنامه درسي
عنوان كنفرانس :
اولين همايش ملي ورزش و سرطان
چكيده فارسي :
گرايش شديد كودكان دچار بيماري سرطان به دستيابي به اطلاعات معتبر درباره شيوههاي موثر رويارويي با بيماري خود در مطالعات مختلف مورد تاكيد قرار گرفته است (موسسه ملي سرطان، 2015). بنابراين نهادهاي تربيتي و بهداشتي بايد در اين زمينه نقش مهمي ايفا ميكنند و در تدوين برنامههاي درسي و تجارب يادگيري متناسب با نيازهاي اين كودكان سهيم شوند تا بتوانند به شكلي فعال و پويا در مديريت بيماري خود نقش داشته باشند. در همين راستا، مطالعه حاضر در صدد است كه با معرفي يك طرح برنامه درسي سيسماتيك سلامت براي كودكان مدرسهاي دچار بيماري سرطان زمينه فعاليت و درگيري مسولانه پژوهشگران و كارگزارن تربيتي را فراهم نمايد. برنامه درسي توصيه شده مبتني بر اصول و قواعد علم مطالعات برنامه درسي و بر محور چهار عنصر اساسي اهداف، محتوا و مواد آموزشي، راهبردهاي تدريس و رويههاي سنجش عملكرد يادگيرندگان (مارش، 2004) سازماندهي شده است. در اين چارچوب، ابتدا اهداف بر حسب مجموعه قابليتهاي كليدي مورد نياز كودكان دچار بيماري سرطان در سه حيطه دانش، نگرش و مهارتها طبقهبندي ميشوند. منابع ضروري دانش بايد بر گسترش سطح اطلاعات بيماران درباره علل بيماري و روشهاي رواني- دارويي مقابله با آن متمركز شود و آنها را قادر سازد تا در درمان بيماري و كنترل آن فعالانه مشاركت نمايند. ترغيب و تقويت احساس نگرش مثبت درباره بيماري نيز بايد مبتني بر تجاربي سازمان داده شود تا بيماري خود را بپذيرند و براي ارتقاي كيفيت زندگي رواني و جسماني خود تلاش كنند. آنها همچنين به مجموعهاي از مهارتها نياز دارند تا قادر باشند كه فرايند درمان را ادامه دهند و بر اضطراب و استرس در حين درمان فايق آيند. براي دستيابي به اهداف ذكر شده، محتوا و مواد آموزشي مختلف و چندگانه (از قبيل كتاب، بازي آموزشي، مواد چندرسانهاي و ...) بايد مبتني بر نيازهاي شخصي، علايق، تواناييها و سطح رشد كودكان انتخاب و سازماندهي شود. فعاليتهاي تدريس بايد با عنايت به سطح دانش پيشين و مرتبط ساختن آن با يادگيري جديد و توجه به تفاوتهاي فردي كودكان ارايه شود و آنها را ترغيب-كننده تا در فرايند يادگيري فعاليت و مشاكت داشته باشند. معلمان بهداشت، پرستاران، دستياران پزشكي، معلمان و حتي بيماران آموزش ديده ميتوانند مسوليت امر تدريس مواد آموزشي را عهدهدار شوند (هولند و همكاران، 2003). ارزشيابي بايد به عنوان بخشي جداييناپذير از فرايند تدريس پيوسته مبتني بر بازخوردهاي دريافتي از معلمان، كودكان و خانوادههاي آنان به هدف اصلاح و بهبود برنامه طراحي شده صورت گيرد. بر اين اساس، سيساستگذارن و كارگزاران بهداشتي و تربيتي بايد آموزش كودكان دچار سرطان را به عنوان بخشي حياتي از مديريت سيستمي بيماري سرطان تلقي نمايند. طرح برنامه درسي توصيه شده حاضر ميتواند به عنوان يك راهنماي عملي مناسبي براي تعريف و اجراي مداخلههاي آموزشي براي كودكان مدرسهاي مبتلا به سرطان مورد استفاده واقع شود. بدون ترديد، مطالعات بيشتري نياز است تا تاثير مداخلههاي آموزشي مبتني بر طرح برنامه درسي توصيه شده بر بهبود كيفيت زندگي و همين طور برآورده ساختن نيازهاي ضروري كودكان دچار سرطان در بوته آزمون قرار گيرد.