شماره ركورد كنفرانس :
4349
عنوان مقاله :
نقش زن در تزلزل بنيان خانواده
پديدآورندگان :
خواجه فوزيه kkhaje@yahoo.com آزاد اسلامي بوشهر , خادم فاطمه F.khadem7@gmail.com آزاد اسلامي بوشهر
كليدواژه :
زن , خانواده , تزلزل , فرزندان , اخلاق
عنوان كنفرانس :
دومين همايش ملي سبك زندگي اسلامي با محوريت عوامل و موانع تحكيم بنيان خانواده
چكيده فارسي :
نقش و ارزش زن در جامعه و خانواده تا حدي است كه به فرموده رهبر فقيد انقلاب از دامن زن مرد به معراج مي رود . زن يكتا موجودي است كه ميتواند از دامن ، خود ، افرادي به جامعه تحويل دهد و ار بركاتشان يك جامعه ، بلكه جامعه ها به استقامت و ارزش هاي والاي انساني كشيده شود .. زن در محيط خانواده دومين عرصه ي رشد و بهره وري زندگي را طي مي كند و چنين نيست كه او اسباب كمال ديگري شود، بلكه در همه ي مزاياي زندگي سهيم است،چه به عنوان همسر و چه به عنوان مادر. نمي توان نقش همسري زن را برابر مرد دانست ولي حق طلاق و سرپرستي رايكسره به مردان سپرد، چنان كه نمي توان مقام مادر را تا عرش الهي بالا برد ولي وي را از حق حضانت و ارتباط با فرزندمحروم ساخت. خانواده در اسلام سالار ندارد، مرد سالاري، زن سالاري يا كودك سالاري همه انحراف از مسير طبيعي وفطري خانواده است. بلكه هر يك از اعضاي خانواده حقوق و وظايفي دارد كه بايد ايفا شود و به هريك از وظايف خودمتعهد و پايبند باشد. در خانواده مسلمان مدير هست، اما سالار و مولا نيست، زيرا ديگران برده و رعيت نيستند. مدير نيزبر حسب لياقت و صلاحيت، وظيفه ي مديريت را بر عهده مي گيرد و حاكم مستبد و هوس ران نيست. در اين مقاله پس از بررسي نقش زن و در تزلزل بنياد خانواده به روش كتابخانه اي پرداخته مي شود.اهميت موضوع از آنجاست كه دختران و زنان با برعهده داشتن مسووليت خطير پرورش نسل آينده در نظام طبيعي و تداوم بخشيدن به اين نقش در خانواده و جامعه به گونه اي موثر در روند توسعه اجتماعي نقش داشته اند. جايگاه زنان و دختران در جوامع به عنوان قشر فرهنگ ساز، از جمله موضوعات در خور اعتنايي است كه مي توان از منظر انساني به آن توجه كرد و ابعاد آن را با بهره گيري از تلا ش هاي علمي و پژوهشي مورد كاوش قرار داد. هر نهادي در جامعه كه پاسخ گوي برخي از نيازها است، تركيبي از زنان و مرداني است كه در آن سهم مشترك دارند. اما نقش زنان به دليل نزديكي به فرزندان، در ايجاد و حفظ باورها روزمره بسيار بيشتر از مردان است. باورهاي روزمره در صورت تداوم تبديل به باورهاي اساسي مي شوند. باورهاي اساسي از آن جهت كه به حركت ها و جهت گيري هاي جوامع در مواقع حساس مي انجامند، بسيار مهم و قابل توجه اند.