ارتقاء كيفيت يادگيري بر كاهش آسيب هاي رواني و اجتماعي دانش آموزان

در هر جامعه باتوجه به طرز تفكـر آحاد جامعه و بافت فلسفي فكـري و ريشه هاي عقيدتي آنهـا نظامهايي روي كـار مي آيند و اين نظامها فـارغ از محاسن و معايب خود در آن جامعه اقدام به طراحي برنامه ها و اهداف غايي در قالب كتب درسي و مكتبي و فكري براي دانش آموزان خود مي نمايند. اساس نظام آموزش و پرورش تربيت انسان شايسته و كار آمد است.ليكن براي رسيدن به چنين هدفي امروزه بحث تحول در آموزش و پرورش و چگونگي انجام آن در دستور كار تمامي دست اندركاران تعليم و تربيت قرار گرفته است. لذا شايسته است كه نيروهاي فكري ،كار آمد و زبده طبق فرمايش مقام معظم رهبري بر اساس هويت ديني و ملي كشور مبناي تغيير در نظام آموزشي را سر لوحه كار خود قرار دهند.پس اين همت و تلاش من ، تو و ماهاست كه مي تواند زمينه ساز اين تحول و به وجود آمدن برنامه ريزي منسجم و در نهايت ارتقاء سطح كيفي آموزش و پرورش را فراهم آورد. مسئله مربوط به آسيبهاي اجتماعي از ديرباز در جامعه بشري مورد توجه انديشمندان بوده است همزمان با گسترش انقلاب صنعتي و گسترش دامنه نيازمنديها، محروميتهاي ناشي از عدم امكان برآورده شدن خواستها و نيازهاي زندگي موجب گسترش شديد و دامنه‌دار فساد، عصيان، تبهكاري، سرگرداني، دزدي وانحراف جنسي و ديگر آسيب ها شده است. هر چند اكثر مشكلات اجتماعي انواع تكراري در طول نسلهاي مختلف هستند، اما چنانكه مشاهده مي‌شود برخي از اين انواع در برخي نسلها اهميت بيشتري پيدا كرده است و حتي برخي انواع اين آسيبها در نسلهاي بعدي زاده شده‌اند. از سوي ديگر از آنجايي كه يكسري علل غالب در هر جامعه وجود دارند كه نسبت به ساير علل اهميت بيشتري در بروز آسيبها دارند، هر چند از انواع متمايز آسيبها سخن مي‌رود، اما عمدتا همپوشيهايي بين آنها ديده مي‌شود