شماره ركورد كنفرانس :
4369
عنوان مقاله :
وجوه نيازمندي جامعه به حكومت و برتري حكومت اسلامي نسبت به نظام هاي سياسي ديگر، براساس تفسير الميزان
عنوان به زبان ديگر :
The Foundations of Politics and Islamic State in the Viewpoint of Allama Tabatabai in the Commentary of Al-Mizan
پديدآورندگان :
حسنى عبدالعلى Abdulalihasani99@gmail.com دانشپژوه دكترى قرآن و علوم سياسى جامعه المصطفى العالميه
كليدواژه :
وجوه برتري , جامعه , حكومت , حكومت اسلامي , نظام سياسي , تفسيرالميزان.
عنوان كنفرانس :
اولين كنگره ملي قرآن و علوم انساني
چكيده فارسي :
چكيده
ديدگاه علامه در تفسير الميزان در ارتباط به منشأ شكل گيري جامعه و وجوه نيامندي آن به حكومت در محورهاي ذيل بيان شده است:
طبع استخدام گري منشأ شكل گيري جامعه؛ علامه در تفسير الميزان معتقد است: انسان يك موجود كمال طلب است و بدنبال دستيابي به كمال و سعادت مي باشد. از آنجايي كه در مسير رسيدن به كمال به تنهايي قادر به تأمين نيازها و خواستهايش نيست، لاجرم اقدام به استخدام اشياء، حيوانات و انسان مي كند، تا نيازهايش را برآورده سازد. از آنجايي كه همه انسانها چنين طبعي دارند، از باب ضرورت و به طبع ثانويش، ناچار به حيات جمعي و همكاري اجتماعي روي مي آورند. براين اساس وي طبع استخدام گري انسان را، سر آغاز شكل گيري زندگي اجتماعي مي داند.
نيازمندي به قانون براي جلوگيري از تعدي به حقوق يكديگر؛ به باور علامه جهت پرهيز از هرج و مرج و برقراري نظم در جامعه، را سبب عامل نيازمندي به قانون مي داند و معتقد است؛ قوانين در واقع راهنماي بشر در مسير كمال جويي اوست تا او را به هدفش سوق دهد و از تضييع حقوق افراد جامعه توسط يكديگر جلوگيري كند.
حكومت مسئول اجراي قانون؛ به نظر علامه وجود قانون بدون قوه قهريه و حكومت كه مسئوليت اجرا و تطبيق آن را داشته باشد، نمي تواند زندگي انسان ها را سامان بخشد. بدين ترتيب رسيدن انسان به كمال و همين طور بقا و دوام جامعه بدون وجود حكومت و قوه قهريه امكان پذير نمي باشد.
طبع استخدام گري انسان سبب شكل گيري حكومت هاي مستبد؛ علامه معتقد است، وجود روحيه استخدام گري در انسان ها، سبب شكل گيري نظام هاي خودكامه و پادشاهان مستبد و در تضاد با فلسفه شكل گيري حكومت مي داند. با اين وصف مردم براي جلوگيري از تجاوز حكومت هاي مستبد ديگر به كشورشان، به ظلم حكومت هاي مستبد خود تن دادند.
تبديل حكومت هاي مطلقه به مشروطه؛ علامه معتقد است بشر پس از مبارزه طولاني به اين حقيقت دست يافتند كه حكومت هاي فردي سبب خودكامگي و استبداد مي باشد. از اين رو چارهي كار را در محدود كردن قدرت پادشاهان و حكام دانستند و به حكومت هاي مشروطه روي آوردند.
تبديل حكومت هاي سلطنتي به جمهوري؛ به باور علامه بشر پس از تغيير حكومت هاي سلطنتي به جمهوري، موروثي بودن عامل تداوم استبداد حكومت ها يافتند. از اين رو راه حل را در تغيير نظام از سلطنتي به جمهوري ديدند. به نظر علامه تغيير و تحولاتي كه در نظام ها و سيستم هاي حكومتي وجود داشته، تغيير نظام هاي ناقص به سوي نظام هاي كامل نيست. چرا كه خود انسان كامل نيست تا بتواند نظام كامل بشري را شكل دهد. بلكه اين تحولات در مسير حركت از نظام هاي غلط به سوي نظام هاي صحيح و به تعبير درست تر، جابجايي نظام هاي غلط به جاي نظام هاي غلط تر بوده است.
حكومت اسلامي حكومت مطلوب و انساني؛ علامه طباطبايي حكومت اسلامي را حكومت مطلوب و انساني مي داند كه نه حكومت استبدادي فردي است كه بر طبق خواسته هاي خودش بر مردم حكمراني كند و نه حكومت اكثريت است كه در آن حقوق نصف جامعه در آن پايمال گردد. از آنجايي كه قانون در حكومت اسلامي منبحث از وحي مي باشد كه با در نظر داشت مصالح كليه افراد تشريع شده و در پي تأمين سعادت همه افراد جامعه مي باشد، كاملترين قانون بوده و حكومت اسلامي نيز حكومتي است كامل كه هيچ يك از نواقص موجود در حكومت هاي بشري در آن وجود ندارد.
وي معتقد است: حكومت اسلامي نسبت به نظام هاي حكومتي ديگر، داراي تفاوت ها و برتري هاي ذيل مي باشد: 1. حكومت اسلامي امانت الهي است نه غنيمتي در دست حاكم. 2. استخدام و استبداد در حكومت اسلامي جايي ندارد. 3. در حكومت اسلامي، همه افراد جامعه در برابر قانون برابرند و فاصله طبقاتي را بر نمي تابد 4. مردم در كنار حكومت اسلامي، مسئول اجراي قانون در جامعه، هستند. 5. حكومت اسلامي، حكومت انساني است كه حقوق همه افراد جامعه، بصورت يك سان در آن، رعايت مي شود. 6. تأمين مصالح مادي و معنوي و سعادت دنيا و آخرت مهمترين وظيفه حكومت اسلامي بشمار مي رود
واژگان كليدي: وجوه برتري، جامعه، حكومت، حكومت اسلامي، نظام سياسي، تفسيرالميزان.
چكيده لاتين :
Abstract
Allama Tabatabai has described miscellaneous points on politics. One can conclude that, in his view, politics means managing people s affairs in order to achieve the right through legitimate and correct ways, not any kind of domination over the opponent and making achievements in any way possible. Islamic government is a human government that supplies the interests of all people at different levels and is following the material and spiritual prosperity of humans in the world and the hereafter. The research method in the present paper is descriptive-analytical and based on library resources. The most important principles of the Islamic state are God-centeredness, right-centeredness, and laying great emphasis on Islamic ethics. The legislative authority of the Prophet (s) and the Imams (as) also originate from the legislative authority of God, and the government, at the time of occultation, has also been delegated to the Muslims to choose a ruler so that he must act according to the Prophet s (PBUH) way of life, implement the commandments of Islam and decide what is right in cases where there is no exact ruling. The right-centeredness means the rule of the divine law, to guide the affairs of the human society in order to achieve the material and spiritual well-being of man and achieve his happiness in the world and the hereafter. Laying great emphasis on morality means that the ethical codes and values must prevail in the individual and social arena, and observance of it in all matters, especially politics and government.
Keywords: Basics, Politics, Government, Islamic State, Allama Tabatabai, al-Mizan