تعارضات بين نقشي زنان و راهبردهاي اسلام

دراين مقاله با توجه به آموزهاي اصيل اسلامي و ره‌آوردهاي جامعه به بررسي تاثير عوامل كنترل وفشار در ايجاد تعارض در زنان پرداخته شده است. براثركنترل شديد و فشار روحي، رفتارطبيعي زنان دچار اختلال مي‌گردد و زنان در رفتارهاي خود با دشواري روبرومي‌شوند. به مرور اين فشارهاي روحي وجسمي به دليل نداشتن توجيه ديني و منطقي سبب مي‌گردد، زن دچار سرخوردگي‌ وآسيب روحي شود و نتواند نقش خود را درخانواده به نحو قابل قبولي ارائه نمايد، به‌هرروي خانواده نيز تحت تاثير قرارگرفته وتمام اعضاي خانواده به نوعي دچار چالش مي‌شوند. اين عوامل عبارت‌اند از: باورهاي نادرست، سنت‌هاي مخالف بااسلام، مردسالاري يا زن‌سالاري، انتقال توجه زنان ازمسائل انساني ومعنوي خانواده به مسائل مادي، توجه افراط‌گرايانه ياتفريطي به عرف، عدم تطبيق هنجار هاباارزشها، و.... نتايج تحقيقات نشان داده‌اند آموزش مباني نظري شريعت اسلام و اجراي راهبردي آن در تمام سطوح زندگي در پيشگيري و درمان مشكلات رواني، كاهش فشار و آسيبِ زنان بسيارموثراست. با توجه به ميان‌رشته‌اي بودن مقاله، آسيب‌هاي نقش‌آفريني زنان در دو نظام ديني(اسلام) و جامعه‌شناسي توامان تحليل‌شده و سپس حل مشكلات توسط راهبردهاي نظام ديني بررسي‌شده‌است. بطور خلاصه روش پژوهش،تحليلي – توصيفي است كه با روي‌آورد مستقيم به مساله و سپس رفع آن با كسب معارف اسلامي انجام‌شده‌است.