نقش فرهنگ در شكل‌گيري اقتصاد مقاوم

فرهنگ يك جامعه اساسي‌ترين عامل ايجاد ارزش‌هاي اعتقادي، اخلاقي، سياسي و اقتصادي آن جامعه و همچنين عامل وحدت و انسجام نظام اجتماعي است. ميان فرهنگ و ديگر ابعاد جامعه، رابطه‌ي تعاملي وجود دارد. در واقع با بهبود فرهنگ است كه ابعاد ديگر جامعه نيز پيشرفت مي‌كند و آنچه كه در سازماندهي فرهنگ جامعه‌ي ما نقش مؤثر دارد، دين است. اقتصاد مقاومتي كه برخاسته از اقتصاد اسلامي و ارزش‌هاي ديني است، نياز به سازماندهي و اجرايي‌شدن كامل در كشور دارد. اقتصادي پويا كه با استفاده حداكثري از پتانسيل‌هاي خود بتواند در شرايط مختلف همانند؛ تحريم، بروز بحرانهاي اقتصادي، جنگ، خشكسالي و ... از پويايي لازم برخوردار باشد. اين اقتصاد مي‌تواند در تأمين نيازهاي اساسي جامعه خودكفا باشد و ميزان وابستگي خود را به حداقل برساند. دستيابي به اين نوع اقتصاد، نيازمند بسترسازي و ايجاد شرايط و زمينه‌هايي است كه اگر تحقق نيابد نمي‌توان اميد داشت كه اقتصاد مقاومتي در جامعه شكل گيرد. رسانه‌ها، دولت، مبلغين ديني و ... از عوامل مؤثر در فرهنگ‌سازي براي شكل‌گيري اقتصاد مقاومتي مي‌باشند و مي‌توانند بسترسازي لازم را انجام دهند. بنابراين از آنجايي كه بالاترين عنصري كه در موجوديت هر جامعه دخالت اساسي دارد فرهنگ آن جامعه است، با داشتن فرهنگ مناسب مي‌توان مهم‌ترين جنبه‌هاي اقتصاد يعني توليد و مصرف را اصلاح كرده و بهبود بخشيد و در تحقق اقتصاد مقاومتي موفق شد.