ارتقاي اقتدار دولت در پرتو شناخت و به كارگيري ديپلماسي دفاعي در بستر اندركنش نرم افزاري قدرت و امنيت

از آنجا كه قدرت و امنيت رابطه متقابل دارند و شكل جديدي از قدرت در حال ظهور است، بر اساس تغيير نوع و ماهيت قدرت، اشكال جديدي از امنيت و تعاملات امنيتي نيز ظهور مي يابد. لذا لازم به نظر مي رسد امنيت سازي با استفاده از اشكال جديد قدرت كه لزوما سخت افزاري و نظامي نيست، مطمح نظر قرار گيرد. اهميت اين امر از آن روست كه كشورهاي قدرتمند با تاثيرگذاري بر ساختارها، نهادها، ايده ها، انديشه ها و هنجارها زمينه لازم براي هدم اقتدار ملي كشورهاي هدف را فراهم مي كنند. اين درحالي است كه تغييرات مفهومي تنها به ماهيت قدرت محدود نبوده و ديپلماسي نيز دستخوش تحول گرديده است. به همين خاطر به نظر مي رسد اشكال جديد ديپلماسي از جمله ديپلماسي دفاعي كه مي توان آن را ناشي از تلاقي كاركردهاي سنتي دو عرصه مجزا يعني ديپلماسي و دفاع دانست، مي تواند در دستيابي به منافع حياتي ملي و همچنين به ياري گرفتن ظرفيتها و اصول ديپلماسي به افزايش اقتدار كشور ياري رساند. از همين رو، ما در نوشتار حاضر با روش توصيفي-تحليلي و نيز جمع آوري اطلاعات كتابخانه اي، به بررسي توان ديپلماسي دفاعي در افزايش اقتدار ملي در بستر اندركنش نرم افزاري قدرت و امينت پرداخته و بر آن صحه مي نهيم.