يك تحليل انتقادي به مسئله اندازه‌گيري در حسابداري

A critical analysis to Measurement problem in accounting

شناخت‌ متضمن‌ مشخص‌ كردن‌ عنوان‌ و مبلغ‌ پولي‌ يك عنصر و احتساب‌ آن‌ مبلغ‌ در جمع‌ اقلام‌ صورتهاي‌ مالي‌ است‌. يكي‌ از معيارهاي‌ شناخت‌ يك عنصر در صورتهاي‌ مالي‌ اين‌ است‌ كه‌ آن‌ عنصر را بتـوان‌ بـا قابليت‌ اتكاي‌ كافـي‌ بـه‌ مبلـغ‌ پولي‌ اندازه‌گيـري‌ كرد. هدف اصلي اين مقاله ارائه يك ديدگاه انتقادي به مسئله اندازه‌گيري در گزارشگري مالي است. اين مطالعه همچنين رويكرد استانداردگذاران و محققان را به مسأله اندازه‌گيري در تدوين استانداردها مورد نقد و بررسي قرار مي‌دهد ‌و با يك تحليل انتقادي سعي مي‌كند به اين سوال پاسخ دهد كه چگونه تحقيقات حسايداري مي‌توانند به حل مشكلات مربوط به اندازه‌گيري در حسابداري كمك نمايند. استانداردگذاران و محققان براي پاسخ به سؤالات مربوط به اندازه‌گيري، از چارچوب مفهومي خود كمك مي‌گيرند. مسأله اصلي اين است كه چارچوب‌هاي مفهومي استانداردگذاران و محققان مختلف، رهنمودهاي روشني را در مورد اندازه‌گيري ارائه نمي‌دهند. بنابراين انتخاب مبناي اندازه‌گيري مطلوب تا حدي قضاوتي بوده و اين امر در كنار اهميت كليدي اندازه‌گيري، مسأله مزبور را به موضوعي چالش‌برانگيز در حسابداري تبديل مي‌نمايد. همچنين، استدلال اين مقاله اين است كه استفاده از كلمه اندازه‌گيري در حسابداري نادرست است و اندازه گيري در حسابداري بايد به عنوان يك عمل محاسباتي باشد كه در آن عناصر صورتهاي مالي با اعداد خاص مرتبط مي شوند.

Recognition involves identifying the title and amount of money of an element and including that amount in the sum of the items in the financial statements. One of the criteria for recognizing an element in financial statements is that it can be measured with sufficient reliance on monetary value. The main purpose of this paper is to provide a critical perspective on the measurement of financial reporting. This study also criticizes the approach of standardizers and researchers to the question of measuring standards, and, with a critical analysis, attempts to answer the question of how sensory research can help solve accounting accounting problems. Standardizers and researchers will use their conceptual frameworks to respond to measurement questions. The main issue is that the conceptual frameworks of different standardizers and researchers do not provide clear guidance on measurement. Therefore, the choice of the basis for the desired measurement is to a certain extent judgments, and this, along with the key importance of measurement, transforms the issue into a challenging subject in accounting. Also, the argumentation of this article is that the use of the word measurement in accounting is incorrect and measurement in accounting should be a computational practice in which the elements of the financial statements are linked to particular numbers.