تاملي در چيستي، چرايي و الزامات دو واژه ي تربيت و مهندسي در نسبت بين تعليم و تربيت و مهندسي فرهنگي

واقعيت اين است كه از زمان طرح مسئله ي مهندسي فرهنگي كه بيش از يك دهه از آن مي گذرد، مناقشات فراواني در دو طيف موافق و مخالف اين جريان شكل گرفته است و هر گروه از زاويه و زمينه ي فكري خاصي به اظهار نظر درمورد آن پرداخته اند. از جمله نقد هاي وارده به گفتمان مهندسي فرهنگي ، از زاويه ي طرح عنوان و نگاه مهندسي به مسائل فرهنگي است.اين مقاله نيز به تبع نگاه تخصصي نويسندگان و با وقوف به كار ويژه و اهميت تربيت در فرهنگ و مسائل آن، با روش و نگاهي انتقادي به تامل در چيستي، چرايي و الزامات دو واژه ي تربيت و مهندسي مي پردازد تا روشن سازد آيا اساسا اين دو واژه مي توانند با هم جمع شوند و چه اشتراكات و افتراقاتي دارند. بي شك تحليل واژگان و پي بردن به مفروضات پنهان در پس هر واژه، مي تواند راه گشاي اقدام و عمل گردد و از خلط نادرست مفروضات و در نتيجه شكست اقدامات، جلوگيري كند.