بررسي تطبيقي مباني جهاني سازي در قرآن كريم و غرب

جهاني سازي اصطلاحي نوظهور است گرچه انديشه ي آن به قرن ها پيش باز مي گردد جهاني سازي يعني جهاني كردن ارمان ها و عقايد حال چه در اسلام و چه درغرب هرچند كه اين دو در بسياري و يا حتي درتمام مسائل با هم متفاوت هستند و هر كدام به گونه اي به اين مساله پرداخته اند اما در يك هدف مشترك مي باشند و آن رسيدن به سعادت است مباني جهاني سازي اسلام به اصالت روح و بعد معنوي انسان برمي گردد و تعالي معنوي را به همراه تكامل مادي او ميداند حق محوري باورمندي به معاد اصالت روح انسان پيروزي حق بر باطل تساوي درربط به خاق تساوي در كرامت ذاتي تساوي در ماهيت و مختصات انسان ها و تساوي درحقوق ازمهم ترين مباني جهاني سازي در گفتمان اسلام است اما در ديدگاه غرب اصالت با بعد مادي وجود انسان است و بعد روحي چندان اهميتي ندارد اوماتيسم سكولاريسم ليبراليسم ماركسيسم و كاپيتاليسم به بيان ديدگاه هاي خود پرداخته اند كه دراين مقاله تلاش خواهد شد به شيوه كتابخانه اي و در قالب رويكرد تحليلي به بررسي تطبيقي مباني جهاني سازي قرآن كريم و غرب بپردازيم .