بررسي ارتباط جهت گيري مذهبي با سلامت رواني و اميد به زندگي در زنان سرپرست خانوار تحت حمايت كميته امداد امام خميني در شهرستان بزمان

The Relationship of Religious Orientation with Mental Health and Life Expectancy in Female-Headed Households under the Protection of the Imam Khomeini Relief Foundation in Bazman

هدف پژوهش حاضر بررسي ارتباط جهت گيري مذهبي با سلامت رواني و اميد به زندگي در زنان سرپرست خانوار تحت حمايت كميته امداد امام خميني (ره) در شهرستان بزمان بود. روش پژوهش توصيفي از نوع همبستگي پيشبين و جامعه آماري را تمامي زنان سرپرست خانوار تحت حمايت كميته امداد امام خميني (ره) ساكن در شهرستان بزمان تشكيل دادند. در مجموع نمونه اي شامل 84 نفر به شيوه نمونه گيري هدفدار انتخاب شدند. ابزار سنجش، پرسشنامه جهتگيري مذهبي آلپورت، سلامت رواني گلدبرگ و اميد به زندگي ميلر بود و داده ها از طريق ضريب همبستگي پيرسون و آزمون رگرسيون چندمتغيره تحليل گرديد. طبق نتايج بدست آمده، جهت گيري مذهبي دروني با كاهش ميزان افسردگي و افزايش اميد به زندگي و جهت گيري مذهبي بيروني با افزايش افسردگي و كاهش اميد به زندگي ارتباط معنادار داشت و جهت گيري مذهبي دروني پيشبيني كننده مثبت اميد به زندگي گزارش شد. به طور كلي ميتوان اينطور نتيجه گيري كرد كه توجه به باورهاي مذهبي و معنوي دروني شده در زنان سرپرست خانوار ميتواند يكي از عوامل موثر در كاهش ميزان افسردگي و افزايش اميدواري باشد

The present study aimed to examine the relationship of religious orientation with mental health and life expectancy in female-headed households under the protection of the Imam Khomeini Relief Foundation in Bazman. The method of this study was descriptive following a correlational-predictive design. The statistical population included all female-headed households under the protection of the Imam Khomeini Relief Foundation living in Bazman. Overall, a sample of 84 individuals was selected through applying the purposeful sampling method. The measurement tools were the Allport Religious Orientation Scale, the Goldberg Mental Health Inventory, and the Miller Life Expectancy Questionnaire and the data was analyzed using the Pearson correlation coefficient and multivariate regression analysis. According to the obtained results, the internal religious orientation was significantly related to a decrease in depression and an increase in life expectancy and the external religious orientation was significantly correlated with an increase in depression and a decrease in life expectancy. Moreover, the internal religious orientation was a positive predictor of life expectancy. In general, it can be concluded that paying attention to internalized religious and spiritual beliefs in female-headed households can be considered as one of the factors playing a role in decreasing depression and increasing life expectancy