پيش بيني اضطراب كودكان براساس سبك هاي دلبستگي و ناگويي خلقي مادران

Predicting Children’s Consciousness Based on the Mothers’ Attachment Style and Alexithymia

مشكلات مربوط به اضطراب، از شايع ترين مشكلات روان شناختي در كودكان و نوجوانان مي باشد. در ميان عوامل تاثير گذار بر اضطراب كودك، نقش مادر، كيفيت ارتباط و نحوه ابراز هيجان توسط وي، در تحول ويژگي هاي هيجاني كودك غير قابل انكار مي باشد. از اين رو در پژوهش حاضر، به پيش بيني اضطراب كودكان براساس سبك هاي دلبستگي و ناگويي خلقي مادران پرداختيم. پژوهش حاضر از نوع همبستگي است. جامعه آماري شامل دانش آموزان دختر9-12ساله شهر شيراز بود كه با استفاده از روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي و با توجه به تعداد مولفه هاي پيش بين، 180نفر انتخاب شدند و بعد از تكميل پرسشنامه به دليل نقص اطلاعات 5 نفر حذف شدند، و در نهايت تعداد 175 نفر از آنها به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد. ابزار استفاده شده شامل پرسشنامه دلبستگي هازان و شيور، پرسشنامه ناگويي خلقي تورنتو، و پرسشنامه اضطراب مارچ مي باشد. تجزيه و تحليل داده ها با استفاده از تحليل رگرسيون چندگانه به شيوه همزمان از طريق نرم افز ار Spss-20انجام شد. نتايج نشان داد كه سبك دلبستگي اضطرابي و اجتنابي مادر قادر به پيش بيني اضطراب كودك مي باشد. همچنين از بين مولفه هاي ناگويي خلقي، دشواري در شناسايي احساسات و دشواري در توصيف احساسات مادر مي تواند اضطراب كودك را به طور معنا داري پيش بيني كند. همان طور كه براساس نتايج مشاهده مي شود، كيفيت دلبستگي مادر و توانايي وي در شناسايي و بيان احساسات بر تجربه اضطراب توسط كودك تاثير مي گذارد.

Problems related to anxiety are one of the most common psychological issues in children and adolescents. Among the factors affecting childs anxiety, the role of mother, the quality of communication and how she expresses her excitement is undeniable in evolution of her child's feelings characteristics. Therefore, in the present study, children's anxiety was predicted based on mothers' attachment styles and her alexithymia. The present research is correlational. The statistical population consisted of 9-12-year-old girl students in Shiraz, that by using a multistage sampling method, 180 of them were selected as the research sample and 5 of which were eliminated due to the de ficiency of data. The instruments used included Hazan and Shavir Attachment Questionnaire, Toronto Alexithymia Scale, and March Anxiety Inventory. Data analysis was performed using multiple regression analysis in a simultaneous manner through the spss-20. The results indicated that the anxiety and avoidance attachment style of the mother was able to predict the child’s anxiety. Also, among the components of alexithymia, the difficulty identifying and describing feelings can significantly predict the child’s anxiety. Generally, as seen from the results, the quality of the mother’s attachment and her ability in identifying and expressing feelings affect the experience of anxiety by the child.