شماره ركورد كنفرانس :
4081
عنوان مقاله :
كاركرد انگارۀ پري در ترانه هاي فايز دشتي
پديدآورندگان :
داودي مقدم فريده fdavoudy@gmail.com دانشيار دانشگاه شاهد
كليدواژه :
فايز دشتستاني , اشعار فولكلوريك , ادبيات بومي , پري , عشق.
عنوان كنفرانس :
دومين همايش ملي نگاهي نو به زبان و ادب عامه
چكيده فارسي :
پري جايگاه مهمي در باورها و فرهنگ عاميانه ايراني و ادب فارسي دارد. در روزگاران دور، ايزدبانوي كامجويي، باروري و زايش بوده است. در ادوار ديگر، آنچنانكه از متون پيش از اسلام برمي آيد، به موجودي پليد و كارگزار اهريمن تبديل مي شود كه با برخورداري از زيبايي و افسون و جادو آدمي را مي فريبد. اما هميشه چهره اي زيبا و جذاب داشته است كه شايد به دليل همين ويژگي ها، در شعر فارسي به عنوان بن مايۀ معشوق زيبارو و گاه جفاكار كاركرد مي يابد و با باورهاي خاص مردم در ادب عامه و بخصوص ترانه هاي محلي و بومي مناطق مختلف اين سرزمين، پيوندي ناگسستني مي يابد. يكي از اين ترانه سرايان محلي، فايز دشتي يا دشتستاني، از شاعران جنوب ايران و از نمايندگان اشعار فولكلوريك و ادبيات عوام و بومي اين منطقه است كه برخي او را با احساسترين شاعر عوام و مردمي خوانده اند. با نگاهي كلي به دوبيتي هاي فايز، مي توان حضور عاطفه و احساس لطيف و ذوق شاعرانۀ او را همراه با عناصر گوناگون بومي دريافت؛ به حدي كه مي توان وجه غالب در شعريت كلام او را عاطفۀ سرشار وي در پيوند با عناصر عاميانه و اعتقادات بومي منطقۀ جنوب و مردم ايران دانست. مي توان گفت پري، پربسامدترين واژه در اشعار اوست كه در آنها بيشتر از هر چيز عشق به پري و بيان سوز هجرانش را به نمايش مي گذارد . اين پژوهش، به واكاوي واژۀ پري در ترانه هاي فايز و نقل برخي رويكردها و سطوح عميق آنها مي پردازد. يافته هاي پژوهش نشان مي دهد كه اين موجود در بافتي اساطيري، همسو با اميال و آرزوهاي مخاطبانش در شروه هاي محلي جنوب نمودي چشمگير مي يابد و بيانگر ابعاد دروني زيباشناسانه، عاطفي و اجتماعي مردم مي شود.