شماره ركورد كنفرانس :
4081
عنوان مقاله :
كاركرد استعارههاي شناختي در داستانهاي اقليمي بر اساس مطالعة رمان «يزله در غبار»
پديدآورندگان :
ملاكي زهره bahareadab90@yahoo.com استاديار زبان و ادبيات فارسي دانشگاه خليج فارس بوشهر , جمالي محبوبه jamalimahbubeh@gmail.com دانشجوي كارشناسي ارشد زبان و ادبيات فارسي دانشگاه خليج فارس بوشهر
كليدواژه :
استعارۀ شناختي , نظرية ليكاف , داستان اقليمي , يزله در غبار , علي صالحي.
عنوان كنفرانس :
دومين همايش ملي نگاهي نو به زبان و ادب عامه
چكيده فارسي :
بر اساس نظرية استعاري معاصر، استعاره مختص زبان ادب نيست و در كاربرد روزمرة انسان نيز جاي مهمي دارد. در يك اقليم خاص، گويشوران آن منطقه با پديدههايي كه مشخصة آن زيست بوم است سازگار ميشوند و از آن پديدهها براي درك استعاري و خلق جهان مفهومي خود استفاده ميكنند. مقالة حاضر به بررسي استعارههاي مفهومي در داستان يزله درغبار از ديدگاه شناختي و مشخصاً نظرية استعاري ليكاف 1980 ميپردازد. پرسش اصلي مقاله اين است كه اقليم جنوب و محيط زيست چگونه نويسنده را در خلق استعارههاي شناختي ويژه براي دستيابي به سبك شخصي ياري رسانده است؟ بررسي و تحليل دادهها، نشان ميدهد كه نويسنده با كاربرد استعارههايي كه حوزهي مبدأ آنها برگرفته از زيستبوم و پديدههاي طبيعي آن است فضايي واقعي و پويا ايجاد نموده كه رنگ و بوي اقليم خاصي را نشان ميدهد و فضاي داستان را با فضاي داستاني كه در كنار دريا و جنگل نوشته شده باشد متفاوت ميسازد. همچنين بسامد معنادار استعارههاي هستيشناختي، ساختاري و جهتي در داستان بيانگر سبك ويژۀ اين نويسندۀ بومگراست. اين مسأله موجب ميشود كه داستان هويت داشته باشد و خواننده قادر به همذاتپنداري با محيط باشد و به زبان خاص نويسنده و سبك نوشتاري او دست يابد.