شماره ركورد كنفرانس :
4081
عنوان مقاله :
تحليل داستان قفس با رويكرد جامعه شناختي
پديدآورندگان :
حاتمي حديث hadishatsmi1990@gmail.com دانشگاه شاهد , خليل اللهي شهلا khalilollahe@yahoo.com دانشگاه شاهد
كليدواژه :
نقد جامعه شناسي , صادق چوبك , قفس , ادبيات عامه .
عنوان كنفرانس :
دومين همايش ملي نگاهي نو به زبان و ادب عامه
چكيده فارسي :
اين مقاله در پي تبيين داستان كوتاه «قفس» از صادق چوبك از رهگذر جامعه شناسي است، مساله اصلي آن گريز به طبقات اجتماعي اين داستان است تا به اين پرسش پاسخ دهد كه شخصيت هاي حاضر در متن داستان تا چه ميزان از ديدگاه جامعه شناختي قابل بررسي است كه به روش توصيفي و اسنادي تحليل شده است . رويكرد جامعه شناختي، بررسي جامعه شناسي دروني متن است كه محتواي متن را به نظريه هاي جامعه شناسانه از طريق رابطه ي مستقيم يا كلي اثر ادبي با جامعه يا تاريخ مطرح مي سازد: از جمله محور اصلي بررسي متن اين است كه در چه شرايطي اين اثر ادبي به وجود آمده است؟ مانند كاري كه توسط لوسي ين گلدمن و جرج لوكاچ و ديگران انجام شده است، به بررسي ويژگي هاي تاريخي و طبقات اجتماعي، مفهوم زندگي عاطفي و شخصي نويسنده از خلال متن و رابطه ي نويسنده با ديدگاه اجتماعي پرداخته است. صادق چوبك در توصيف واقعيت هاي زندگي در آثارش وسواس فراوان دارد و اين خود از ويژگي هاي سبكي وي به شمار مي آيد. چوبك را به دليل اين دقت نظر در جزئي نگري ها و درون بيني ها، رئاليست افراطي و گاهي حتي ناتوراليست خوانده اند. نتيجه به دست آمده نشان از آن دارد كه طبقات اجتماعي خاصي در برهه اي از زمان در اين داستان به تصوير كشيده است هرچند كه داستان درباره مرغان و خروس ها مي باشد و نماينده ي دو قشر مرد و زن در جامعه است ما حقايق اجتماعي همراه با تبعيض هايي در آن مواجه هستيم.