شماره ركورد كنفرانس :
4034
عنوان مقاله :
بررسي و گونه شناسي تطبيقي سفال هاي دوره چشمه علي آق تپه كرج در شمال فلات مركزي
پديدآورندگان :
رحيمي محمدرضا mr.rahimi30@ut.ac.ir دانش آموخته كارشناسي ارشد باستانشناسي مؤسسه غيرانتفاعي گلستان , اسدي اجايي سيدكمال seyyed.kamal.asadi@gmail.com دانش آموخته كارشناسي ارشد باستانشناسي دانشگاه مازندران،
كليدواژه :
آقتپه , كلكوليتيك انتقالي , سفال چشمهعلي , فلات مركزي , پيچيدگي اجتماعي و اقتصادي.
عنوان كنفرانس :
سومين همايش ملي باستان شناسي ايران
چكيده فارسي :
دامنه جنوبي البرز مركزي كه از جنوب به وسيله چين خوردگيهاي اشتهارد محدود شدهاند، بر روي بسترهاي آبرفتي حاصل از رودهاي پرطراوت سبب تشكيل دشت حاصلخيزي به نام دشت كرج شده اند كه شرايط زيست محيطي مناسبي براي شكل گيري استقرارهاي روستايي اوليه را به وجود آورده است. در عين حال در اواخر دوره نوسنگي و در زمان رشد فرهنگ چشمه علي در دوره انتقالي به كالكولتيك فلات مركزي ايران، در استقرار اين دشت همگام با رشد جمعيتي، محوطهها متراكم- تر از قبل ميشود. رشد اين جوامع و نزديكي فواصل جغرافيايي در محدوده دشت كرج سبب ايجاد يكپارچگي فرهنگي بخصوص تكنولوژي سفال اين دوره گرديده است. از طرفي نياز به منابع طبيعي جهت امرار معاش يكجانشينان از يك سو و دامپروران احتمالي در فضاي مناسب رمه گرداني دامنه جنوبي البرز مركزي از سوي ديگر ساز كار پيچيدهاي را در اين دشت طلب مي نموده است كه در مسير زيست و فرهنگ زيستي مردمان آن تأثير بسزايي را از هنر و فنّاوري عصر چشمه علي پذيرفتهاند. مختصات جغرافيايي آقتپه در قرارگيري مابين ديگر محوطههاي شاخص مس- سنگي قديم بدون شك سبب تأثير پذيري و تشابهات قابل مقايسه اي در توليد ابزار كاربردي روزمره بوده و همزمان با آسايش نسبي حاصل از رشد تخصص پذيري اين دوران، جنبههاي هنري ويژه خود را به دست آورده است. نگارندگان معتقدند اطلاعات حاصل از بررسي محوطه آقتپه كرج و نيز موقعيت مكاني اين محوطه در دشت كرج ميتواند تا حدودي گوياي سطح پيچيدگي اجتماعي اين محوطه در ارتباطات درون منطقهاي باشد. اگر چه دادههاي فرهنگي متعلق به بررسي باستانشناسي به تنهايي جهت شناسايي توالي فرهنگي و تحولات و تطورات محوطه مذكور كافي نيست اما كمك شاياني در دستيابي به حدود و وجود فرهنگهاي شاخص اين دوران خواهد نمود.