شماره ركورد كنفرانس :
4034
عنوان مقاله :
معماري به مثابه آينه ي نظام و طبقات اجتماعي (استقرار نظام فئودالي در عصر آهن آسياي ميانه(فرهنگ ياز) و ظهور مراكز جمعيتي مجهز به قلعه هاي برج و بارودار و خانه هاي اربابي)
پديدآورندگان :
شيخ محمد دانش آموخته ي كارشناس ارشد باستان شناسي و مدرس گروه باستان شناسي دانشگاه تربت حيدريه. , جعفري خان ببين مينا دانشجوي كارشناسي ارشد باستان شناسي دانشگاه سيستان و بلوچستان
كليدواژه :
نظام فئودالي , آسياي ميانه , عصر آهن , فرهنگ ياز , معماري
عنوان كنفرانس :
سومين همايش ملي باستان شناسي ايران
چكيده فارسي :
فئوداليسم در توصيف به نظام معيني اشاره دارد؛ كه در آن قدرت سياسي ميان زمي نداران بزرگ تقسيم شده است و هر زمين دار يا ارباب، داراي جماعتي رعيت يا واسال 3 است. در اين ساختار هر يك از واسا لها در ازاي ارايه خدمات(نظامي، جنسي يا نقدي)، حق تملك زمين يا استفاده از آن را از ارباب بدست مي آورد. شناخته مي شود و سابقه ي آن دستكم « خانخاني » يا « ملوك الطوايفي » اين نظام سياسي اجتماعي در ايران بيشتر با عنوان حكومت به سده هاي ميانه هزاره ي دوم در عصر آهن مي رسد. سيستم سياسي، اجتماعي ارباب رعيتي در دوران پس از عصر آهن نيز، در مرزهاي فرهنگي فلات ايران به شكلي گسترده حضور دارد. به طور مشخص در فرمانرواي يهاي پارت و ساساني قابل پيگيري است. در سده هاي پاياني عصر مفرغ با بروز دگرگون يهاي گسترده و انحطاط سامانه هاي شهري آسياي ميانه، نظام سياسي اجتماعي حاكم بر جامع هي پيشروي جيحون؛ دچار دگرگوني شده، سپس با ظهور فرهنگ ياز سلسل هاي از فرمان روايي هاي نوين شكل گرفته كه جايگزين ساختارهاي سياسي نه چندان شناخته شده ي تمدن جيحون مي شوند. با ظهور نظام جديد و تغيير الگوي طبقات اجتماعي، ساختارهاي نوين اجتماعي سياسي ايجاد و بازتوليد نظام فرهنگي جديد، منجر به آفرينش آثار هنري با شاخص ههايي متفاوت از پيش م يشوند؛ تغير ساختار طبقات اجتماعي مستقيما بر بافت معماري استقرارها نيز تاثير مي گذارد، به طوري كه مراكز شهري پس از رهايي از بافت پيشين خود، مطابق با الگوي جديد، سامان م يگيرند. از اين روي در مراكز جمعيتي واحه ها مطابق با يك استقرار مجهز به برج و بارو به عنوان مكان مركزي منطقه شكل مي گيرد كه اساسا هدف آن ؛(I الگوي نوظهور فرهنگ ياز(ياز هماهنگي و انسجام زندگي اجتماعي و اقتصادي استقرارهاي پيراموني(خانه هاي اربابي) است.چهارچوب اين شكل از استقرار، از نوعي وابستگي معيشت به زمين پديد آمده، كه برآيند آن شكل گيري طبقه ي اربابان يا مالكين زمين و مردم تحت سلط هي آن ها است.