بررسي نقش هوش معنوي در ارتقا سطح شادكامي وكيفيت زندگي درخانواده

هوش معنوي، يكي ازمهم ترين مفاهيم ارزنده ي مطرح شده در سالهاي اخيرو موثر در ابعاد متفاوت زندگي مي باشدكه پژوهش هاي متعددي به بررسي آن پرداخته اند . مقاله حاضربا مطالعه مقالات ومنابع متعددي كه درراستاي بررسي هوش معنوي انجام شده ،باهدف بررسي نقش هوش معنوي در اعتلاي كيفيت زندگي وشادكامي به عنوان يكي از مولفه هاي آن ،صورت گرفته است.هوش معنوي به عنوان يكي از ابعاد چندگانه هوش،پرورش معنويت ذاتي وتفكر وراي چهره سطحي مسائل وواقعيت هاست كه درنيل به خودشناسي ،دستيابي به سعادت حقيقي وكسب آرامشي كه درسايه آن بتوان چگونه زيستن ويا همان كيفيت زندگي را سعادتمندانه طرح ريزي كرد حائز نقش بسزايي است و كيفيت زندگي كه همان ارزيابي فرد ازتمام ابعاد زندگي كه شامل سلامت رواني،جسماني واعتلاي ويژگي هاي انساني نظير آزادي ،استقلال،حل مساله،معنويت ،شادكامي و...مي باشد مطابق نتايج بررسي هاي به عمل آمده تحت تاثير قطعي كيفيت وميزان بهره وري از هوش معنوي است.تاكيد تحقيق حاضر برشادكامي ازبين شاخصه هاي ديگر كيفيت زندگي ،تلاش براي نشان دادن نقش هوش معنوي بر مهم ترين مولفه ي كيفيت زندگي كه همان شادكامي است و به تبع درارتقاءكيفيت زندگي موثراست ، مي باشد.درنهايت مطالعه صورت گرفته مهرتاييدي برنقش بي بديل هوش معنوي دراعتلاي كيفيت زندگي وشادكامي زده و با ارائه راهكارهايي نظير آموزش خانواده درحيطه مراحل رشد اخلاقي كودكان و توجه به رشد معنويت درآنها،آموزش فلسفه براي كودكان(فبك)و تشويق آنهابراي تفكر،ايجاد فضاي امن و سالم به دور ازتنش براي رشد فرزندان و...درقالب يك مقاله مروري ،رسالت خودرا به انجام رسانيده است.