تحليلي بر مفهوم توسعه شهر نشيني هوشمند با تاكيد بر شاخصه هاي توسعه پايدار( نمونه موردي شهر مشهد)

تغيير در كالبد شهرها در بازه زماني كوتاه مدت امكان پذير نبوده و هزينه هاي معادل چندين برابر شهر مشابه را لازم دارد كه شهرها را بازسازي نمود. از طرفي شهرها با پيشرفت تكنولوژي و افزايش نياز به خدمات شهري با معضلات عديده اي روبرو هستند كه عرصه را بر شهروندان در شهرها و بخصوص كلان شهرها تنگ نموده، و روان و آسايش شهرنشيني را تحت تاثيرقرارداده است. براين ريچادز دركتاب حركتي تازه در شهرها در سال 1966 عنوان مي كند: سالهاست كه ويران كردن شهرهاي آمريكا به منظور فراهم آوردن تسهيلاتي براي حداكثر استفاده از اتومبيل شخصي ادامه دارد. ترافيك در حال حاضريكي از مشكلات گريبانگير شهرهاي كشورمان و بسياي ازكشورهاست. و كثرت آيتم هاي مديريت شهري در موضوعات شهرسازي، مديريت ترافيك، مديريت بحران، مديريت انرژي، بازيافت زباله، بازيافت نخاله هاي ساختماني و حتي امنيت به موضوعات اساسي و بعضاً لاينحل در شهرها تبديل شده است، در حال حاضر شهرها بصورت سنتي اداره مي شوند. تحقيقات نشان مي دهد كه نه تنها مديريت سنتي و پراكنده پاسخگو نيست، بلكه مشكلات و معضلات را چندين برابر مي سازد. به هرترتيب در تمام موضوعات مديريت واحد همواره راه گشا بوده و در كشورهاي پيشرفته با موفقيت تجربه شده است. اين مهم در گرو نظارتهاي هوشمند با استفاده از فناوري اطلاعات تحقق مي يابد. هدف از اين پژوهش، طراحي مديريت كلان شهر ها با استفاده از مركز مديريت هوشمند شهري ميباشد، كه تمامي آيتم هاي مديريت شهري را كه به صورت متفرقه كنترل مي شود در قالب يك مركز هوشمند و مديريت بحران ايفاي نقش نمايد روش اين تحقيق توصيفي و تحليلي است و از منابع كتابخانه اي، اسنادي و اينترنت براي جمع آوري اطلاعات استفاده شده است. ساخت يك شهر هوشمند به منظور استراتژي اي در كاهش مشكلات ايجاد شده توسط رشد جمعيت شهري و افزايش شهر نشيني موضوعي در حال ظهور است، در عين حال تحقيقات كمي روي اين موضوع صورت گرفته است. به جهت برطرف نمودن شكاف در زمينه ي شهر هوشمند در تحقيقات صورت گرفته و همچنين افزايش استفاده از اين مفهوم، اين مقاله چارچوبي براي درك مفهوم شهرهاي هوشمند بيان مي كند. بر اساس بررسي در تحقيقات وسيع و متنوعي كه صورت گرفته است هشت عامل مهم و كليدي از شهر هوشمند عبارت اند از: مديريت و سازمان، تكنواوژي، حكومت، سياست، مردم و جامعه، اقتصاد، زيرساخت ها و محيط زيست. اين عوامل اساس يك چارچوب يكپارچه را كه مي تواند در بررسي چگونگي تصور دولت ها از شهر هوشمند استفاده شود را تشكيل مي دهند. چارچوب پيشنهادي، جهت ها و برنامه هايي را براي تحقيقات شهر هوشمند و همچنين مفاهيم عملي براي دولت هاي حرفه اي پيشنهاد مي دهد.