مطالعه رابطه بين حكمراني خوب ‏و مديريت دانش

Study of the relationship between good governance and knowledge management

مقولة دانش و مديريت آن، به تدريج جاي خود را در سازمان‌ها باز مي‌كند. امروزه مديران ‏‏سازمانها ‏مي‌دانند ‏ماشين‌آلات، تجهيزات و ساختمان را نمي‌توان اصلي‌ترين دارايي سازمان به ‏‏حساب آورد. آنچه ‏دارايي مهم هر ‏سازمان به شمار مي‌رود، دانش سازماني و مديريت صحيح آن ‏‏است كه موجب كسب ‏مزيت رقابتي براي سازمان و ‏در نهايت پيروزي بر رقبا خواهد شد. مديريت ‏دانش به سرعت فناوري اطلاعات را تحت شعاع قرار داده و ‏در ‏مواردي حتي از آن ‏سبقت گرفته است. ‏به دنبال اهميت دارايي‌هاي دانشي، لزوم توجه سازمان‌ها به ‏مديريت ‏دارايي‌هاي ‏دانشي خود، بيش از پيش ‏فزوني يافته است. در بيشتر سازمان‌ها به دليل فقدان ‏سيستمي كه اولاً ‏كاركنان ‏را به مستند كردن تجارب ‏و دانايي‌هاي كاري خود وادار كند و ثانياً قادر ‏باشد تا شرح ‏مشاغل را با اطلاعات علمي ‏روز تنظيم كند ‏و در اختيار كاركنان قرار دهد. در تعريف بلوغ سازماني مي‌توان گفت؛ مؤلفه‌اي است كه از طريق ‏استانداردسازي در به ‏كارگيري دانش، مهارت، تكنيك و روشهاي صحيح مديريتي سازمانها را قادر مي‌سازد تا به ‏ثبات و ‏موفقيت و پيشي گرفتن از رقبا دست. سازمانهايي كه مدل ‏هاي بلوغ سازماني را به كار مي‌برند علاقه‌مند ‏هستند تا به بلوغ بيشتر برسند يا مسير خود را به ‏سمت وضعيت كامل سوق دهند . بلوغ سازماني نقاط مرجعي را ‏براي سازمان مهيا مي‌كند تا از ‏طريق خودارزيابي و حتي از طريق ارزيابان خارج سازماني، در برابر راهكارهاي برتر ‏مطابق يك ‏يا چند دستورالعمل ويژه ارزيابي نمايد.‏

The subject of knowledge and management gradually opens up its place in ‎organizations. Managers today know that machinery, equipment and ‎building can not be considered the main asset of the organization. What is ‎an important asset of any organization is its organizational knowledge and ‎management, which will gain competitive advantage for the organization ‎and ultimately win the competition. Knowledge management speeds up ‎information technology and, in some cases, outperforms it. Following the ‎importance of knowledge assets, the need for organizations to focus on ‎the management of their knowledge assets has become increasingly ‎prevalent. In most organizations, due to the lack of a system that first ‎forces employees to document their work experiences and knowledge, ‎and secondly, they can set up job descriptions with the scientific ‎information of the day and provide them with staff. In the definition of ‎organizational maturity, one can say that by standardizing the application ‎of knowledge, skills, techniques, and methods of management, ‎organizations can enable them to stabilize and succeed and surpass their ‎competitors. Organizations that use organizational maturity models are ‎interested in reaching more maturity or moving their path to the fullest. ‎Organizational maturity provides points of reference for the organization ‎to evaluate, through self-assessment, and even through external ‎evaluators, against top-down strategies in accordance with one or more ‎specific guidelines.‎