ايجاد لايه‎هاي اكتشافي مس-موليبدن ايران با استفاده از GIS و بارزسازي آلتراسيون‎هاي مرتبط با كانسارهاي سرچشمه، دره‎زار، كوه‎پنج و نهشته‎هاي معدني اطراف آن‎ها با داده‎هاي ماهواره‎اي استر

Construction of exploratory layers of copper-molybdenum deposit in Iran using GIS And demonstration of alterations related to Sarcheshmeh, Dare- Zar, Koh-Panj deposits and them around deposits with the ASTER satellite data

براي شناسايي نهشته‎هاي جديد معدني، ساختن لايه‎هاي اكتشافي ايالات فلززايي، زمين شناسي، گسل ها، سنگ شناسي و نوع كانسارها، به ما كمك شاياني خواهد كرد. بدين منظور در اين مقاله در بخش اول به بررسي ارتباطات كانسارهاي مس - موليبدن ايران با لايه‎هاي اكتشافي ياد شده با استفاده از سيستم اطلاعات جغرافيايي(GIS) پرداخته شد. در بخش دوم، روش هاي مختلف بارزسازي آلتراسيون‎هاي مرتبط با مس-موليبدن سرچشمه، دره‎زار و كوه پنج و نشانه‎هاي معدني اطراف آن‎ها، بر روي داده‎هاي ماهواره‎اي استر اعمال شد. روش‎هاي تركيب رنگي كاذب، نسبت باندي، كروستا (مؤلفه اصلي انتخابي) آلتراسيون‎ها را به خوبي شناسايي كردند. روش هاي تركيب رنگي كاذب(4/9, 4/8, 4/5) و PC2، بهتر از روش نسبت باندي، كاني كلريت را مشخص نمود. روش كروستا به دليل تمايز بين كاني‎هاي رسي، پوشش‎گياهي و محيط آهكي، روش مناسبتري مي‎باشد. با توجه به نتايج، پيشنهاد مي‎گردد كه قسمت‎هايي از محدوده كه آلتراسيون‎هاي سيليسي، آرژيليك، آلونيتي، اكسيد آهن و پروپيليتيك، روي هم قرار دارند، كه به منزله مستعدبودن كانسارهاي اپي‎ترمال و پورفيري در اين قسمت از محدوده مي باشد، مورد بررسي بيشتر قرار گيرد.

To identify new mineral deposits, construction of exploratory layers of metallogenic states, geology, faults, lithology and types of deposits is very useful. In this research, in the first part, the relationship between Iran s copper-molybdenum deposits with these exploratory layers was investigated with using Geographic Information System (GIS). In the second part, different methods of detecting copper-molybdenum-related alterations of Sarcheshmeh, Dare-zar and Koh- Panj mineral deposits were applied to the ASTER satellite data. The false color combination (FCC), Band Ratio (BR), Crosta (selective PCA) techniques well identified the alterations. The FCC (4/9, 4/8, 4/5) and PC2 techniques, were more successful than the BR, in identification of chlorite mineralization. The Crosta method is a more appropriate method because of the distinction between clay minerals, vegetation and calcareous environments. According to the results, it is suggested that silicic, argillic, alunite, iron oxide, and propylitic alterations overlap in the parts of the range, which this is the potential of epithermal or porphyry deposits in this part of the study area, be further reviewed.