تبيين نيازهاي آموزش دانشجويان در زمينه وظايف تجاري كارآفريني با استفاده از مدل نياز سنجي بوريچ و مدل تجزيه و تحليل كوادرانت از ديدگاه اساتيد و دانشجويان كشاورزي غرب كشور

Assessing training needs of students in relation to their entrepreneurship and commercial functions using Borich Needs Assessment Model and Quadrant Analysis as perceived by agricultural faculty members and students in the West of Iran

مهارت ها و دانشي كه توسط آموزش رسمي ايجاد مي شود براي عملكرد موفقيت آميز در بازار كار ناكافي مي باشد بنابراين يكي از تغييرات اساسي در برنامه هاي آموزشي دانشگاه گنجاندن برنامه آموزش كارآفريني در بين واحدهاي درسي مي باشد يكي از چالش هاي آموزش كارآفريني چالش در محتواي آموزشي مي باشد كه مورد توافق همگان نبوده و چارچوب مشخصي براي آن وجود ندارد بنابر اين به منظور آموزش كارافريني بايستي تلاش نمود تا نيازهاي آموزشي دانشجويان در زمينه كارآفريني شناسايي شود لذا هدف از اين پژوهش تبيين نيازهاي آموزشي دانشجويان در زمينه وظايف تجاري كارآفريني از ديدگاه اساتيد و دانشجويان كشاورزي غرب كشور با استفاده از مدل نياز سنجي بوريچ و مدل تجزيه و تحليل كوادرانت بود. با استفاده از جدول كرجسي و مورگان 1970 حجم نمونه دانشجويان 200 نفر و حجم نمونه اساتيد 50 نفر برآورد شد و به روش نمونه گيري تصادفي طبقه اي اقدام به نمونه گيري شد اين پژوهش در دو مرحله انجام شد نخست نيازهاي آموزش دانشجويان از ديدگاه خود آنان با استفاده از مدل بوريچ تعيين گرديد نتايج نشان داد كه 56 موضوع موزشي داراي بالاترين اولويت بوده و نيازهاي آموزشي را تشكيل دادند 3 اولويت اول به ترتيب شامل ايجاد ايده توليدات و خدمات جديد تدوين طرح تجاري و تعيين بخش هاي مختلف بازار بود درمرحله دوم با استفاده از مدل كوادرانت به تبيين نيازهاي مشترك از هر دو ديدگاه اساتيد و دانشجويان پرداخته شد و نتايج نشان داد كه اكثر نيازهاي آموزشي از ديدگاه اساتيد و دانشجويان با يكديگر تطابق دارد در نهايت توصيه هايي براي محتواي آموزش كارآفريني دردانشگاه ها ارائه شده است.

Skills and information currently presented by formal education are evaluated insufficient for successful operation at labor market; therefore, a basic change in the educational program of universities may include entrepreneurial education schemes included in the curricula. One of entrepreneurial education challenges is educational content that seems not having clear framework. So, in order to enhance entrepreneurship, the educational needs of student should be precisely recognized. The purpose of this study is to examine educational needs of students in relation to entrepreneurship and commercial functions as perceived by agricultural faculty members and students in the West of country using Borich Needs Assessment Model and Quadrant Analysis. Employing stratified random sampling, a group of 200 students and 50 faculty members were selected utilizing Krejcie and Morgan Table (1970). In the first part of the study, educational needs of the students were identified whose results revealed 56 needs as perceived important by students. The top three needs were: creation of new idea for production and services, devising a business plan and determination of several sectors of market. In the second part of the study, Quadrant Analysis was conducted in order to detect common needs as perceived by faculty members and students. Quadrant Analysis revealed that most educational needs prioritized by students were also ranked as high by professors. Finally, some recommendations are presented for entrepreneurial education contents in the universities.