بررسي عوامل متمايزكننده مشاركت گروه هاي هدف روستايي در برنامه هاي آموزشي - ترويجي: مطالعه موردي گندمكاران شهرستان مشهد

Evaluation of factors influencing participation of rural target groups in extension education programs: Case study of Wheat farmers in Mashhad

امروزه سيستم ترويج كشاورزي به عنوان اولين ابزار انتقال فناوري هاي نوين و انتشار اطلاعات در بخش كشاورزي مطرح مي باشد، اين امر منجر شده كه اين نظام (نظام ترويجي) نقش مهمي را در فرآيند توسعه، بازي نمايد. هدف مطالعه حاضر، تعيين عوامل متمايزكننده گروههاي هدف روستايي در برنامه هاي ترويجي - آموزشي در ميان گندمكاران مشهدي مي باشد. به منظور دستيابي به هدف فوق، نمونه اي به حجم 137 پاسخگو به روش نمونه گيري تصادفي ساده از ميان كليه گندمكاران مشهدي انتخاب شده است. روش انجام اين تحقيق، پيمايشي بوده، كه براي جمع آوري اطلاعات مورد نياز آن از ابزار پرسشنامه و به منظور تحليل داده ها و دستيابي به هدف مطالعه، روش تحليل تمايزي مورد استفاده قرار گرفته است. نتايج مطالعه نشان داده كه متغيرهاي تعداد فرزندان تحصيل كرده، درآمد سالانه خانوار و سطح آشنايي اوليه با اهداف برنامه هاي ترويجي، به طور مستقيم و متغيرهاي وسعت اراضي زراعي، ميزان فاصله روستا از شهر، ميزان رضايت از روستا و شغل كشاورزي و اشتغال در فعاليتهاي غير كشاورزي،به طور معكوس و معني دار ميان دو گروه مشاركت كننده در برنامه هاي ترويجي و آلترناتيو آن ايجاد تمايز مي نمايند، به بيان ديگر، متغيرهاي ياد شده به طور معني داري بر احتمال مشاركت افراد در برنامه هاي ترويجي - آموزشي اثرگذار مي باشند.

Agricultural extention system is regarded as one of primary instruments for diffusing technologies and therfore has significant role to play in the development process. The purpose of the present study is to specify the influencing factor on participation of rural target groups in extension education programs. To fulfill this objective, a sample of 137 respondents among wheat farmers in Mashhad was selected through the simple random sampling technique. A survey study was conducted as a methodology of research, and a mailed questionnaire was employed to collect the data and factor analysis method was used to study the aforesaid facors . The results show that variables including number of literate children , annual income, and acquaintance with objectives of extension education programs had a positive relationship with participation of rural target groups in such programs, and with area of arable lands, distance of villages from cities, satisfaction from agricultural and non-agricultural jobs had a negative and inverse relationship with participation of the two target groups in these programs. In other words, these variables pose significant influences on participation of farmers in extension education programs.