بررسي روش هاي استخراج پيكسل هاي خالص از تصاوير ابرطيفي

در سال هاي اخير استخراج اجزاء خالص از پردازش تصاوير ابرطيفي بسيار مورد توجه قرار گرفته است . اشياء ماكروسكوپي حاضر درصحنه تصويربرداري مانند آب، خاك، فلز و يا هرپديدة طبيعي و يا ساخته دست بشر به عنوان جزء خالص در نظر گرفته مي شود . رزولوشن طيفي بالا و امكان استخراج سيگنال هاي مواد خالص از خود تصوير، سخت و طاقت فرسا بودن جمع آوري اطلاعات زميني در سطح پوشش داده شده يك تصوير از يك منطقه و همچنين عدم امكان شناخت منطقه اهميت استخراج اجزاء خالص از پردازش تصاوير ابرطيفي را بارزتر مي نمايد . بنابراين يك روش بهينه براي استخراج اطلاعات از تصاوير آن است كه در تعريف اجزاء خالص از محتواي اطلاعات خود تصوير بهره بگيريم . بسياري از الگوريتم هاي استخراج اجزاء خالص نيز با اين هدف توسعه يافته اند . يك الگوريتم كامل براي تعيين اجزاء خالص آن است كه بتواند بدون داشتن دانشي از قبل در مورد اجزا خالص موجود در تصوير و با توجه به تركيب سيگنال هاي آن ها، اجزاء خالص را مشخص كند . نظر به رزولوشن مكاني براي تصاوير سنجنده هاي چند طيفي و ابرطيفي در ثبت اطلاعات طيفي كه در يك صحنه طيف هاي مواد متنوع را به عنوان يك پيكسل تصويري اندازه گيري مي كنند، مساله جداسازي طيفي پيكسل مختلط مطرح است . البته ممكن است اين پيكسل به دليل تركيب همگن مواد مختلف در صحنه تصوير برداري نيز بوجود آمده باشد . از اين رو براي پيكسل هاي ناخالص كه اجزاء اصلي و سازنده آنها را مواد مختلفي تشكيل مي دهند، هدف طبقه بندي به نسبت حضور اين مواد مي باشد . آناليز طيف هاي مخلوط مكانسيم موثري براي تفسير و طبقه بندي تصاوير چندبعدي سنجش ازدوري را فراهم مي نمايند . هدف از اين آناليز ها مشخص نمودن مجموعه اي از طيف هاي مرجع » اجزاء خالص « مي باشد، كه بتواند طيف بازتابي در تصوير اوليه را مدل سازي كند . از اين رو اين مدل ها تعداد محدودي از اجزاء زميني كه به صورت خطي باهم تركيب شده اند را شامل مي شوند . در اين تحقيق، ابتدا مسالة جداسازي طيفي مطرح و سپس به بررسي و مطالعه روش هاي مختلف استخراج اجزاء خالص از تصاوير ابرطيفي پرداخته شده است . اين الگوريتم ها بر روي داده هاي سنجنده AVIRIS اعمال شد . در پايان نيز مقايسه اي بر روي الگوريتم هاي مطرح شده آمده است .