رابطه بين فرهنگ سازماني با ساختار مديريت دانش در دانشكده هاي دانشگاه لرستان

هدف كلي اين پژوهش بررسي رابطه بين ساختار مديريت دانش وفرهنگ سازماني در دانشكده هاي علوم اجتماعي و رفتاري دانشگاه لرستان مي باشد جامعه آماري اين پژوهش اعضاي هيئت علمي دانشكده هاي علوم اجتماعي و رفتاري دانشگاه لرستان مي باشد كه ازطريق روش نمونه گيري طبقه اي و با استفاده از فرمول كوكران، 94 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده است. براي گرد آوري داده ها ازدو پرسشنامه مديريت دانش لاوسن 2003 ، با آلفاي كرونباخ 23 % و پرسشنامه فرهنگ سازماني بر اساس مدل دنيسون 2000 با آلفاي كرونباخ 20 % استفاده شده است . براي تجزيه و تحليل داده هاي گردآوري شده، از روش هاي آمار توصيفي، شامل ميانگين، فراواني و درصد و همچنين از روش هاي آمار استنباطي، شامل ضريب همبستگي، رگرسيون گام به گام، تحليل واريانس يك راهه و آزمون T استفاده گرديده است. نتايج اين پژوهش نشان داد كه: دانشكده هاي دانشگاه لرستان از لحاظ فرهنگ سازماني و از نظر وضعيت مديريت دانش،درسطح نسبتاً مطلوبي قرار داشته و تا رسيدن به نقطه آرماني و مطلوب فاصله دارند. بين دانشكده هاي علوم اجتماعي و رفتاري دانشگاه لرستان ،تفاوت معناداري از لحاظ فرهنگ سازماني و مديريت دانش مشاهده نمي شود. بين مولفه هاي فرهنگ سازماني ) سازگاري، انطباق پذيري، درگيرشدن دركار و رسالت ( و مديريت دانش رابطه معني دار و مثبتي برقراراست. بر اساس يافته هاي رگرسيون گام به گام براي پيش بيني مديريت دانش،مي توان عنوان كرد كه مولفه هاي درگير شدن دركار، رسالت و سازگاري،پيش بيني كنندگان معناداري براي مديريت دانش به شمار مي آيند. همچنين همبستگي معناداري بين فرهنگ سازماني و مديريت دانش برقرار است.