شماره ركورد كنفرانس :
3230
عنوان مقاله :
مروري بر رويكردها، الگوها و نتايج مديريت كيفيت آموزش عالي در ايران
پديدآورندگان :
مؤمني مينو
كليدواژه :
مديريت كيفيت , آموزش عالي , مديريت دانش , رويكردها و الگوها
سال انتشار :
ارديبهشت 1397
عنوان كنفرانس :
نخستين همايش بين المللي و دوازدهمين همايش ملي ارزيابي كيفيت در نظام هاي دانشگاهي
چكيده فارسي :
دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالي از حساس ترين نهادهاي تربيت نيروي انساني، به عنوان يكي از اركان اصلي پيشرفت كشورها، هستند. ساليانه حجم وسيعي از جوانان در سال هاي اوج بهره وري سني به اين مراكز واردشده و فارغ التحصيل مي شوند و آموخته هاي علمي، مهارتي و بخصوص فرهنگي آنان تأثيرات انكارناپذيري بر سرنوشت جامعه دارد. در سالهاي اخير رشد كمي مؤسسات آموزش عالي، متأثر از تحولات جمعيتي در دهه 06 را داشته ايم. در همين شرايط بسياري از اين مؤسسات به دليل روبرو شدن با چالش هاي مالي و كاهش تعداد دانشجويان و همچنين حركت در مسيرهاي گذشته، توجه كمتري به مديريت كيفيت آموزش عالي معطوف مي دارند. مجموع اين عوامل بر اهميت به كارگيري نظامي مؤثر و كارا در آموزش عالي در اين برهه از زمان دلالت دارد. نظامي كه با توجه به ويژگي هاي مردم شناسي، سلسله مراتبي و بوروكراتيك كشورمان تدوين شده و ديدي واقع بينانه را جهت اين پيشبرد مهم در پيش گيرد. يكي از الزامات اين موضوع مطالعه تجربيات پيشين در امر نظارت و ارزيابي آموزش عالي است كه موضوع اين پژوهش است. در هر سامانه انساني، مجموعه اي از افراد، رويه ها و ابزارها راداريم كه حول مأموريت آن سامانه فعاليت مي كنند. در نظام آموزش عالي، قبل از آنكه در سال 1354، با تأسيس معاونت نظارت بر امور دانشگاه ها در سازمان سنجش، مأموريت نظارت و ارزيابي آموزش عالي بر عهده اين معاونت قرار گيرد، مديريت كيفيت در هر دانشگاه بر اساس مجموعه راهبردهاي همان دانشگاه صورت مي گرفت. جهت دستيابي به روايتي از تاريخچه امر مديريت كيفيت در آموزش عالي، سال 1354 را مبنا قرار داده ايم و با مطالعات كتابخانه اي و مصاحبه هاي نيمه ساختاريافته، اقدامات صورت گرفته و تجارب مختلف را مستندسازي نموده ايم؛ بنابراين روش تحقيق كيفي بوده و از رويكرد مديريت دانش و رويكرد مورد كاوي و مفاهيم مرتبط با آن دو استفاده شده است. اگر نظام هاي مختلف مديريت كيفيت را يكي از ابزارهاي مهم مديريتي جهت افزايش بهره وري نظامها بدانيم، اين ابزار هنوز آنطور كه بايد و شايد و به صورتي اثربخش در نظام آموزش عالي كه خود تعليم دهنده آن است، مورداستفاده قرار نگرفته؛ آن چنان كه در عناوين نهادها از واژه تضمين كيفيت استفاده شده است در حالي كه با توجه به اهداف پيش بيني شده، مديريت كيفيت، واژه متناسب تري مي نمايد. نتايج پژوهش و مطالعه تجربيات گذشته، اهميت مفهوم فرهنگ را پررنگ مي نمايد. بطوريكه توجه به دروني سازي فرهنگ خودارزيابي مي تواند اثرات اميدواركننده اي بر ارتقاء كيفي آموزش عالي به همراه داشته باشد.