شماره ركورد كنفرانس :
3276
عنوان مقاله :
انسان كامل از ديدگاه حافظ و مولانا
پديدآورندگان :
قويدست كوهپايه، راضيه دانشگاه پيام نور قزوين
كليدواژه :
انسان متوسط , انسان ناقص , انسان كامل
عنوان كنفرانس :
دومين كنگره سراسري تحول و نوآوري در علوم انساني
چكيده فارسي :
انسان و انسان شناسي از موضوع هاي محور ي آثار مولانا و حافظ است.تمام موضوعات ديگري كه در آثار آنان مطرح و بررسي شده اند بي گمان با موضوع انسان ارتباط دارند.انسان كامل يعني آن انساني كه قهرمان همه ارزشهاي انساني است. به عبارت ديگر مولانا مي گويد: مقصود ز جمله آفرينش ماييم و تمام ني رو و توان معنو ي خود را براي اثبات همين فرضيه صرف كرده است. در واقع پيام مولانا به بشريت اين است كه اين جهان جاني دارد و ما بايد جان اين جهان را بشناسيم. دي شيخ با چراغ همي گشت گرد شهر كز ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست شعر حافظ چون آيينه ي تمام نماي روح و روحيه و عقيده و سليقه و نگاه و نگرش او به انسان و جهان و طبيعت و ماوراء طبيعت است . حافظ در اينجا كه مي خواهد بگوي دانسان مظهر تام و مظهر اتم و مظهر جميع اسماء و صفات الهي است، از انسان به جام جم تعبير مي كند.به نظر مولانا هيج علمي شريف تر از علم خودشناسي نيست اما متاءسفانه اين انسان كه هر گرهي را مي گشايد و هر مو ي را مي شكافد خويشتن خويش را فراموش كرده است. او در كتاب فيه ما فيه در اين زمينه مي گويد: اكنون همچنين علماي اهل زمان در علوم موي مي شكافند و چيز هاي ديگر را كه به ايشان تعلق ندارد به غايت دانسته اند وآنان را بر آن احاطهء كلي گشته و آنچه مهم است و به او نزديكتر از همه آن است خوديي اوست و خوديي خود را نمي داند. همه چيزرا با حلت و حرمت حكم مي كند كه ا ين جايز است و آن جايز نيست و اين حلال است و يا آن حرام است خود را نمي داند كه حلال است يا حرام جايز است يا ناجايز پاك است يا ناپاك است