رابطه بين فرسودگي شغلي با رفتارهاي انحرافي كاركنان (مطالعه موردي: بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران)

در عصر حاضر نيروي انساني كليديترين عنصر سازماني محسوب ميشود. امروزه به دليل پيچيدهتر شدن وظايف و مسئوليت ها در هر سازماني نياز به نيروي انساني سالم، خلاق، باانگيزه، متعهد و كوشا ضروري به نظر ميرسد. پژوهش حاضر با هدف تعيين رابطه بين فرسودگي شغلي و رفتارهاي انحرافي كاركنان در بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران انجام گرفته است. تحقيق حاضر از نظر هدف كاربردي و از لحاظ نحوه گردآوري اطلاعات توصيفي- پيمايشي است. جامعه آماري پژوهش كليه كاركنان بانك مركزي بودند كه از ميان آنها تعداد 348 نفر به روش نمونه گيري تصادفي ساده انتخاب گرديد. ابزارهاي پژوهش شامل پرسشنامه فرسودگي شغلي ماسلاچ و جكسون 1981 و پرسشنامه رفتارهاي انحرافي گلپرور و همكاران 1390 ميباشد. مقدار آلفاي كرونباخ براي بررسي پايايي پرسشنامه ها بهترتيب برابر 0/716 و 0/823 به دست آمدند. دادههاي جمعآوري شده با استفاده از آزمون رگرسيون و همبستگي پيرسون در محيط نرمافزار SPSSمورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. يافته هاي تحقيق نشان ميدهد بين فرسودگي شغلي و دو بعد خستگي عاطفي و مسخ شخصيت با رفتارهاي انحرافي كاركنان رابطه مثبت و معناداري وجود دارد. ضرايب همبستگي به ترتيب برابر 0/602 ،0/609 و 0/449 ميباشد. در نتايج ديگر، حضور همزمان متغيرها در مدل نشان داد مولفه هاي خستگي عاطفي و ناكارآمدي شغلي توانايي پيش بيني و تبيين متغير رفتار انحرافي را دارند كه با توجه به مقادير بتا، خستگي عاطفي 0/569 =β; بيشترين تاثير مثبت را در بروز رفتارهاي انحرافي كاركنان دارد. همچنين نتايج نشان داد سه بعد فرسودگي شغلي خستگي عاطفي، مسخ شخصيت و ناكارآمدي شغلي) 36 %از واريانس (تغييرات) متغير رفتارهاي انحرافي كاركنان بانك مركزي را تبيين ميكند.