مروري بر مفاهيم و تئوري هاي حكمراني سازماني مطلوب

اين مقاله مفاهيم، اصول و تئوريهاي ارائه شده پيرامون حاكميت سازماني را بررسي نموده است. با توسعه نظام سرمايه داري، شركتها روز به روز قوي تر شده و از قدرت بيشتري برخوردار گشته اند. در دنياي رقابتي امروز سازمان ها همواره در تلاشند تا دانش حكمراني بسيار مناسبي را در سازمانهاي خود ايجاد نمايند. در واقع وجود حاكميت سازماني در سازمان- هاي دولتي و غير دولتي بسيار حياتي است، زيرا حكمراني خوب مي تواند در هر چه بهتر شدن عملكرد آنها تاثيرگذار باشد. انتظار ميرود كه هر يك از سازمانها نسبت به اجراي يك خطمشي و سياست حكمراني اقدام نموده و از آن به منظور دستيابي به يك هدف مشخص استفاده نمايند. نظريههاي اخير پيرامون حكمراني سازماني با تئوري عامليت و كارگزاري آغاز شده و پس از آن به تئوري خادميت و نظريه ذينفعان گسترش يافته است. علاوه بر اين، تئوري وابستگي به منابع، نظريه سياسي، نظريه مشروعيت و نظريه قرارداد اجتماعي از ديگر نظريههاي اين مقوله به شمار ميروند. تصور مي- شود كه براي توصيف و پياده سازي يك شيوه و روش حكمراني موثر و فعاليت مديريتي كارآمد، شكل تركيبي از نظريههاي مختلف بهتر از فرضيه حكمراني سازماني بر اساس يك نظريه واحد عمل نمايد.