شماره ركورد كنفرانس :
4779
عنوان مقاله :
دشواريهاي ورود به حرفۀ دانشگاهي؛ مطالعهاي كيفي بر اساس مصاحبه با استاد-پژوهشگران زن در دو دانشگاه تهران و خليج فارس بوشهر
پديدآورندگان :
كشاورز خديجه استاديار جامعه شناسي در گروه مطالعات زنان پژوهشكده مطالعات فرهنگي اجتماعي وابسته به وزارت علوم، تحقيقات و فنآوري
كليدواژه :
پزوهشگران زن , دانشگاه تهران , خليج فارس بوشهر
عنوان كنفرانس :
يازدهمين همايش ملي آموزش
چكيده فارسي :
زنانه شدن دانشگاهها از نظر حضور گسترده دانشجويان دختر در نهادهاي علمي پديدهاي جهاني است. مطالعات نشان ميدهند كه زنان در تمام جهان بهرهمندان اصلي گسترش آموزش عالي در دهههاي اخير هستند (UNESCO,2012: 57). در ايران نيز گسترش تحصيلات عمومي، فرصتهاي وسيعي را براي آموزش دختران در دهههاي 60 و 70 شمسي فراهم كرد. نتيجۀ دسترسي گستردۀ زنان به آموزش متوسطه، افزايش تقاضاي دختران براي دستيابي به آموزش عالي در دهههاي 70 و 80 شمسي است. آمارهاي منتشر شده نشان مي¬دهند كه در سال تحصيلي 1394-1393، زنان همچنان 57 درصد از كل دانشجويان شاغل به¬ تحصيل در مراكز آموزش عالي دولتي را تشكيل ميدهند (موسسۀ پژوهش و برنامه ريزي آموزش عالي، سال تحصيلي 94-1393). با وجود برابري نسبي و حتي افزايش تعداد دختران دانشجو نسبت به پسران در دهۀ اخير، جهان دانشگاهي در ايران همچنان جهاني مردانه باقي مانده است. به طوري كه با وجود سابقه زياد حضور زنان در آموزش عالي به عنوان عضو هيئت علمي، تركيب جنسيتي اعضاي هيئت علمي در مراتب مختلف نشان¬دهندۀ پايداري شكاف جنسيتي طي دهههاي گذشته است. از سوي ديگر زنان در مديريت آموزش عالي و كسب موقعيتهاي ¬بالا در مراتب¬ علمي، فرصتهاي محدودي داشتهاند. همچنين بررسي تركيب جنسيتي مراتب دانشگاهي در دهههاي گذشته نشان ميدهد در هر سه مرتبه استادياري، دانشياري و استادي زنان فاصله معناداري با مردان داشتهاند. به طوري¬كه سهم زنان در مرتبه استادي در سال 1394، 8 درصد؛ در مرتبه دانشياري 14 درصد و در مرتبه استادياري 3/22 درصد بودهاست (به نقل از زنان و آموزش عالي، 1395). وجود اين شكاف جنسيتي در ميان اعضاي هيئت علمي نشان دهنده دشواري دسترسي به حرفه دانشگاهي براي زنان است، پرسشي كه در اين مقاله پي خواهيم گرفت، روايت زنان هيئت علمي از ورود به اين حرفه و دشواريهايي است كه با آن مواجه بودهاند. در اين پژوهش تلاش كردهايم تا با انتخاب دو دانشگاه از مركز و پيرامون، يكي دانشگاه تهران و ديگري دانشگاه خليجفارس بوشهر به درك دقيقتري از دشواريهاي ورود به زندگي حرفهاي استاد-پژوهشگران زن مورد مطالعه در اين دو دانشگاه دست يابيم. روشن است كه پژوهش ما، پژوهشي كيفي است و به هيچ عنوان ادعاي تعميم يافتههاي خود به وضعيت زنان در نظام آموزش عالي ايران را ندارد.