شماره ركورد كنفرانس :
4793
عنوان مقاله :
شرح دلوزي از شعر آشتي احمد شاملو به منزله تصوير/ايماژ
پديدآورندگان :
آفرين فريده F.afarin@semnan.ac.ir استاديار گروه پژوهش هنر، دانشكده هنر، دانشگاه سمنان .
تعداد صفحه :
13
كليدواژه :
تصوير , ايماژ , مجاورت، اتصال و انفصال، هستي.
سال انتشار :
1397
عنوان كنفرانس :
نخستين همايش ملي تحقيقات ادبي
زبان مدرك :
فارسي
چكيده فارسي :
در اين مقاله قصد نداريم به شرح تصويرهاي ذهني شعر آشتي بپردازيم اما هدف اين است كه با توسل به تعريف ايماژ /يا تصوير نزد دلوز بگوييم كه چرا و بنا به چه دلايلي اين شعر خود يك تصوير است. دلايل ما اين است كه اين شعرهمتافتي از انرژي اي احساس يا عاطفي و فكري يا عقلاني را همزمان نشان مي‌دهد. دوم اينكه مدعي هستيم پيشنهاد اين شعر به جاي روابط جانشيني و استعاره (شاعرانه) بيشتر اتكا به روابط هم نشيني يا مجاورت است. وجوه نقش‌ها در يك منطقه نامتعين عوض مي‌شود. يك چشم انداز است كه از سه ويزور يا سه وجه صحبت ميكند. وجه اول انسان متصلب در ذن بوديسم، وجه دوم انساني كه حضور مفرط جهان را در خود احساس ميكند و وجه سوم يا تصوير جديد يا فيگور سوم به عنوان خدا نام انسان، زاده مي شود. گرچه نام بدان چه مي نامد شباهتي ندارد. خدا نام ديگر انسان است، و نامي است كه انسان به او داده است. هستي بنيان پديداري انسان را فراهم مي كند و انسان معني هستي را رقم مي زند. در چنين بزنگاهي هم چنين جايي كه صحنه و زاويه ديد صحنه عوض ميشود اين دو دقيقه از هم جدا و منفصل به يك تنش بين دو دقيقه پس و پيش منجر مي‌شود. با اين تنش بعد دوباره اتصال كوتاه برقرار و تصوير يا ايماژ جديد انسان در رابطه با هستي ساخته مي شود. انسان با حضور مفرط همه جهان تبديل به ابر انسان مي‌شود كه محتملا نام ديگر خدا مي‌شود. كليد واژگان: تصوير/ايماژ؛ مجاورت، اتصال و انفصال، هستي.
كشور :
ايران
لينک به اين مدرک :
بازگشت